پرسش نامه پایان نامه کارشناسی ارشد:  نقش وب سایت های خبریِ سیاسی در موفقیت بازاریابی سیاسی اینترنتی

هوالحبیب

با سلام به همه ی دوستان

بالاخره پایان نامه ی ارشد هم به مراحل پایانی خودش نزدیک می شود.

موضوع پایان نامه ی کارشناسی ارشد من « نقش وب سایت های خبریِ سیاسی در موفقیت بازاریابی سیاسی اینترنتی در ایران» می باشد .


پرسشنامه ای دارد که خواهشمند است اگر تا کنون بازدید کننده ی یک یا چند سایت از این ده سایت بوده اید(تابناک، عصر ایران، خبرآنلاین، جام نیوز، الف، جهان نیوز، فردا، رجا نیوز، آفتاب و مشرق)، آن را تکمیل و من را در انجام این تحقیق یاری فرمایید.



*****لینک تکمیل پرسشنامه ****


با تشکر از زحمتی که می کشید

یا علی


 تشکر از سایت الف و پارسینه  و بچه های قلم بخاطر نشر پرسش نامه

الف

 پارسینه

بچه های قلم 


  و تشکر از تمام دوستانی که از طریق ایمیل و شبکه های اجتماعی به انتشار آن کمک کردند

نمک پاشی به زخم زلزله زدگان مظلوم آذربایجان

نمک پاشی به زخم زلزله زدگان مظلوم آذربایجان

وقوع زلزله و کشته شدن جمعی از هم وطنان آذربایجانی در شب قدر، داغی بود بر دل مردم ایران اسلامی، اما داغ دیگر، نمک پاشی منافقین و عده ای از فریب خوردگان داخلی در شبکه های اجتماعی  بر زخم های تازه ی زلزله زدگان و مردم کشور بود.

دروغ پراکنی، تهمت زنی اتفاقی است که از همان ساعت اول بعد از زلزله در شبکه های اجتماعی از سوی این افراد کلید زده شد از جمله ی این شگردها می توان به این چند مورد اشاره کرد:

ایجاد بد بینی به نهاد های تامین امنیت نظام:

در حالی که بعد از وقوع زلزله وظیفه ی نیروی انتظامی به دلیل خروج مردم از خانه ها و پرداختن به امور کشته شدگان و مجروحان  در جهت تامین امنیت منازل شهروندان سنگین تر می شود ، فردی از قول رفیق اش که در تبریز زندگی می کند نوشته است در حالی که مردم از ترس زلزله در پارک ها شب را به صبح رساندند، گشت ارشاد زنان بد حجاب زلزله زده را بازداشت می کرده است.

کوبیدن بر طبل انگلیسی تفرقه

با اینکه مردم مسلمان ایران اسلامی که اگر برای مردمی غیر همکیش و هم قوم خودشان اتفاقی پیش آید تا کنون از کمکی مضایقه نکرده اند عده ای به دنبال سو استفاده از احساسات مردم آذربایجان  و پیاده کردن شگرد انگلیسی ها در تفرقه ی قومی در این حادثه اند. برای مثال فردی در گوگل پلاس پست گذاشته است که: «مطمئنا اگر در یک شهر فارس زبان چنین فاجعه ای رخ می داد، تلویزیونها جور دیگر پوشش می دادند»

مقایسه ی نابجای مباحث داخلی و خارجی برای زیر سئوال بردن سیاست های خارجی جمهوری اسلامی:

کاریکاتور نیک آهنگ کوثر، کاریکاتوریست ضد انقلاب هم که جمهوری اسلامی را متهم به فراموشی زلزله زدگان و پرداختن به موضوع سوریه کرده بود نیز یکی دیگر از  مطالبی بود که در شبکه های اجتماعی توسط این طیف فکری بازنشر داده شده بود.

یکی از مطالبی که در گوگل پلاس بارها بازنشر شده بود مطلبی توهین آمیز به مسئولین کشور بود که آنها را در حال پایکوبی و شادی معرفی کرده بود:« شما کماکان به پایکوبی‌های‌تان برسید. مردم آذربایجان، نه مثل مردم فلسطین‌اند و نه سوریه و نه میانمار، این‌ها از کره‌ی دیگری آمده‌اند و قطعا نیازهای اولیه‌شان را از جای دیگری تامین می‌کنند. شما نگران نباشید.»

آنچه از بعد از زلزله در شبکه های اجتماعی می گذرد تمام ماجرا نبود و گروهی از کاربران با بیان پاسخ هایی قاطع به توهمات شایعه پراکنان پاسخ دادند از جمله:

یکی از کاربران گوگل پلاس در جواب شایعه پراکنی های عده ای در مورد عملکرد صدا و سیما در مورد ابعاد زلزله و تلفات آن این چنین واکنش نشان می دهد که :


-      عدم سرقت اموال / قطع دست بانوان فوت شده به دلیل داشتن زیورآلات / تملک اراضی خانواده‌های کامل فوت شده و ... 

-     به دلیل تخریب زیرساخت‌های ارتباطی و عدم اطلاع دقیق از کمیت قطعی حادثه که سبب بروز نگرانی مضاعف می‌شود و ممکن از برخی خانواده ها را روانه محل کند

-    بخش گسترده ای مردم در مراسم احیاء هستند و امکان دریافت اطلاع‌رسانی را ندارند. این امر باعث بروز شایعات میشود و نگرانی‌ها را مضاعف می‌کند لذا احتمالا اولین اطلاع رسانی سحر خواهد بود

-    عدم تثبیت موقعیت زلزله‌ها و امکان رخ دادن پس‌لرزه‌های بیشتر و عمیق‌تر و همزمانی آن با حضور عموم مردم و امکان افزایش تلفات

-    عدم استقرار کامل نیروهای امنیتی / امدادی و مدیرتی»

کاربر دیگری هم  در جواب توهم پراکنی عده ای دیگر نوشته است:

- امداد رسانی‌اش به عهده کیه؟ بسیج و هلال احمر

- غُرش واسه کیه؟ [...]

- تأمین امنیت‌اش با کیه؟ سپاه و بسیج و ناجا

- غُرش واسه کیه؟ [...]

- جمع‌آوری کمک‌های مردمی‌اش با کیه؟ کمیته امداد و بسیج و هلال احمر

- غُرش واسه کیه؟ [...]

- بازسازی و نوسازی‌اش با کیه؟ بسیج سازندگی و اردوهای جهادی و تا حدودی دولت

- پُزش واسه کیه؟ [...] 

این گزارش کوتاه از وضعیت شبکه های اجتماعی بیانگر این است که عده ای حاضرند با هر چیز و دست آویزی به هدف خود برسند، فرقی نمی کند آن خون هم وطنان اش باشد یا دل های داغ دیده ی مادران گریان.

به هر حال نباید هم از این موضوع گذشت که علاوه بر این سیاه نمایی ها و دروغ پردازی ها، عده ای دیگر در این مدت در فضای مجازی به عنوان یک رسانه استفاده کرده اند و بنا بر نیاز سازمان خون به تشویق و ترغیت هم وطنان به خون دادن کرده اند، آزمونی که ملت ایران باز هم سربلند از آن بیرون خواهد آمد چه دشمنان و فریب خوردگان داخلی اشان را خوش بیاید یا نه؟!!

به بهانه ی آغاز المپیک خون  

هوالحبیب

به بهانه ی آغاز المپیک خون

کدام حقوق؟کدام بشر؟

ای کاش مسلمانان المپیک را تحریم می کردند!

توصیه می کنم نبینید فیلم هایی را که از میانمار در اینترنت منتشر شده است. دل سنگ را آب می کند و چشم را پر از اشک و دل را پر ز خون!

 

چه مسلمان باشند و چه کافر، سوزاندن نوع بشر است. مجرم محکوم به اعدام هم حقوقی دارد و قانون های رایج در دنیا اجازه نمی دهد که جان وی را به هر شکل ممکن بگیرند!

 

مگر مردم مسلمان میانمار از نوع بشر نیستند؟ مگر بشر، غربی و شرقی دارد؟ مگر فقط اوباما از کاخ سفیدش باید مشخص کند چه کسی بشر است و چه کسی بشر نیست؟ مگر سازمان ملل ، فقط بعضی از انسان ها را بشر می داند و بعضی را نه؟ مگر شورای امنیت به جای خالق هستی نشسته است که برای گروهی حکم بشر بودن صادر می کند و برای گروهی نه؟!

 

دروغ چرا و گمان چرا؟ دهکده ی جهانی غربی ها خطوط قرمزش مشخص و شفاف است و هر کس آن را پذیرفت بشر است. هر انسانی که گوش به فرمان اربابان آن دهد بشر است و هر کس نه، با او کاری می کنند که خود آن رفتار را در قبال  حیوانات هم ممنوع کرده اند!

 

معذرت می خواهم، نباید این حرف را بزنم ولی از سر درد است و عقده در دل، اگر به جای کلیپ های زنده زنده سوزانده شدن مسلمانان میانماری، کلیپی از سوزانده شدن چند حیوان خانگی مورد علاقه ی مدعیان دروغین حقوق بشر در اینترنت پخش می شد تا روزها و هفته ها سازمان های حقوق حیوانات اعتصاب می کردند و بیانیه می دادند و تظاهرات می کردند.

 

می خواهم بگویم که  امروز  غربی ها نه کور شده اند و نه کر شده اند و نه خفه. آنها هم خوب می بینند و هم خوب می شنوند و هم خوب حرف می زنند. اگر بخواهند ندا آقا سلطان را در تهران ترور می کنند و بعد برایش گریه می کنند و بعد صدها و هزارها ساعت در رسانه هایشان برای کسی را که کشته اند عزاداری می کنند و نام خیابان هایشان را عوض می کنند و هزاران هزار شمع روشن می کنند. اما همان ها برای هزار هزار مسلمان میانماری ساکت اند!

 

مسئله این است که غرب، مسلمانی را که داد هیات من الذله سر بدهد را بشر نمی داند، برای همین هم است که خونش مباح است. برای همین است که کودک شیرخواره بحرینی قنداقش کفنش می شود ولی BBC و CNN و العربیه و الجزیره به مدح آل خلیفه می پردازند. برای همین است که مردمان مظلوم و غریب شرق حجاز سالهای سال است که در خفقان و سیطره طایفه ی عرب جاهلی آل سعود  گرفتارند و روسای جمهور آمریکا به رقص با پادشاه آل سعود افتخار می کنند.

 

جرم مردم میانمار، مسلمانی است، جرمشان همان جرم مردم بحرین است و عربستان. همان جرم مردم لبنان و بوسنی و  کزوو و فلسطین.  هر کس بگوید لا اله الا الله مجرم است، این همان قطعنامه ی نانوشته ی سازمان ملل و شورای امنیت است. این همان اصل اول اساسنامه ی سازمان های حقوق بشر است که مسلمانان را بشر نمی دانند.

 

با این حقوق دروغین و بشر خود ساخته ی غرب چه باید کرد؟ تا کی باید مسلمانان در آتش کینه ی قرون وسطایی غرب متوحش بسوزند و تا کی باید منتظر نظر این برده داران قرن بیست و یک نشست؟

 

مگر آن روز که کوکان قانا تکه تکه شدند کاری کردند که امروز برای مسلمانان میانماری کاری کنند؟ مگر برای مردم غزه کاری کردند؟ مگر برای مسافران ایرباس ایرانی دل سوازندند که برای برادر میانماریشان دل بسوزانند؟

 

بزرگترین اشتباه مسلمانان این است که تابلوی حقوق بشر غربی ها را باور کردند! منتظر نشستند تا فلان سازمان دروغین حقوق بشر و شورای کذایی امینت قطعنامه ای صادر کند! غافل از آنکه شورای امنیت وظیفه اش تامین امنیت ابرقدرت های غربی است به هر شکل ممکن، حتی به بهای جان صدها و هزاران کودک شیرخواره!

 

مسلمانان باید خود به این آگاهی برسند که هیچ کس جز خودشان حامی عزت، ایمان، ناموس و استقلال شان نخواهد بود. باید بدانند که غرب برای زمین گیر کردنشان حاکمانی خمیه شب بازی علم کرده است که فقط از مسلمانی نامش را یدک می کشند و افسارشان در دست بازی گردانان کاخ سفید است.

 

انتظار بیهوده ایست که شاه عربستان، هر چقدر هم لقب خادم الحرمین اش را در بوق و کرنا بلند تر بگویند، در حالی که دستش به خون هزار هزار مسلمانان عراق، یمن و بحرین آغشته است بیاید از مردم میانمار دفاع کند.

 

بار دیگر المپیک دارد فرا می رسد و  فصل قصابی مدعیان دروغین حقوق بشر را به همراه آورده  است.

 

حلقه های المپیک 2010 هم مانند سالهای گذشته یک رنگ بیشتر ندارد و آن هم رنگ خون. با این تفاوت که امسال سرخ تر و رنگین تر است. امسال میانماری ها هزار هزار می سوزند و مردم بحرین و عربستان غریبانه چون شمع می سوزند و عراقی ها روزانه اجساد غرق خون هم وطنانشان را در خیابان ها جمع می کنند و مردم سوریه تاوان حمایت از مردم مظلوم فلسطین و لبنان را با خونشان می دهند.

 

ای کاش مسلمانان کمی به هم نزدیک می شدند و المپیک را تحریم می کردند و یا حداقل آنکه هر مسلمانی که بالای سکوی قهرمانی المپیک می رود عکس برادر شهیدی از میانمار و بحرین را نیز  با خود ببرد و به جای نشان دادن لبخند پیروزی اش، اشک داغ سوزانده شدن برادران دینی اش را در میانمار نشان دوربین ها دهد.


 خبرگزاری دانشجو: http://snn.ir/news-13910505043.aspx