پیام خون مصریان برای ایرانیان

هوالحبیب

پیام خون مصریان برای ایرانیان

 ین مطلب برای پایگاه خبری ـ تحلیلی «نماینده» نگاشته شده است


یک کشته باشد یا دو هزار کشته، در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نخواهد کرد. این کشته های یک تصادف رانندگی و یا زلزله و سیل نیست که با زنده کردن حس فطری کمک به همنوع،  یک جامعه متفرق را دوباره در کنار هم قرار دهد و تفرقه ها را تبدیل به وحدت و تلاش جمعی برای التیام یک درد ملی بکند.

 

زلزله ی بم اگرچه مصیبتی عظیم در جامعه ی ایران بود ولی صحنه هایی بدیع از بیدار بودن حس فداکاری و ایثار را در بین تمام ایرانیان زنده کرد. آنان که به کمک مردم بم شتافتند در درجه ی اول انسان بودند و بعد ایرانی. بعد از آن اگر اختلاف فکری، سلیقه ای، حزبی، قومیتی و مذهبی هم بود، نتوانست بر وحدت و انسجام مردم در کمک به هموطنان بمی خود بکاهد.

 

اما مصر خونین، این روزها در پیش روی خود هر چه می بیند اختلاف است و تفرقه. الان که نه خون یک یا دو نفر، بلکه خون ده ها نفر بر زمین ریخته شده است، آن هم نه به دست دشمن خارجی بلکه یک مصری، هموطن مصری خود را هدف شلیک قرار داده است. دیگر کنار هم قرار گرفتن خانواده های قاتل و مقتول آسان نخواهد بود.

 

اگر چه مسلمانان منطقه از اردو کشی خیابانی و حل اختلاف در کف خیابان های قاهره و ریختن خون مردم نگران اند و ناراحت، اما غربی ها اگر هم بیان نکنند ولی از خوشحالی در پوست خود نمی گنجند؛ چرا که مصر را به نقطه ای رساندند که مردم مقابل مردم قرار بگیرند. برای تثبیت تقابل بین این دو گروه از مردم نیاز به خون بود، که ارتش آن را به خوبی انجام داد و ۲۳ مرداد ماه، قاهره را تبدیل به یک کشتارگاه بزرگ کرد.

 

مصر بازنده ی یک نقشه ی خارجی شد. پیروز این میدان نه اخوان است نه ارتش. مصر شکست تلخی خورده است. شکستی که تمام احزاب و شخصیت ها در آن شریک هستند و پیروز میدان بی شک رژیم صهیونیستی است چرا که یک مصر ضعیف امنیت او را تضمین می کند. اگر در مصر دولتی هم شکل بگیرد بی شک سال ها طول می کشد تا خاطرات تلخ میدان های النهضه و رابعه العدویه فراموش شود؛ و همین است که فرداهای مصر را چه بسا اسف بار تر از سوریه و عراق نشان می دهد.

 

وضعیت مصر امروز، دقیقا همان وضعیتی است که دشمنان جمهوری اسلامی خصوصا رژیم صهیونیستی و آمریکا و انگلیس می خواستند در سال ۸۸ بر سر ایران بیاورند. و اگر خدایی نکرده مردم در مقابل مردم قرار می گرفتند و حرمت ها شکسته می شد و زنجیر وحدت پاره می شد دیگر هیچ عاملی توان یکدست کردن جامعه را نداشت.

 

مردم ایران به پاس حرمتی که برای سالار شهیدان قائل اند و عشق به حضرت اباعبدالله(ع) را سال های سال به عنوان میراثی گرانبها از پدران خود سینه به سینه دریافت کرده بودند، در پی حوادث تلخ عاشواری سال ۸۸، در فاصله ی کمتر از دو روز بعد آن حماسه ی ۹ دی را خلق کردند و بر رگه های بیماری تفرقه ای که دشمنان جمهوری اسلامی بر پیکره ی جامعه ایرانی وارد کرده بودند، فائق آمدند.

 

اگر امروز از مسببان فتنه ی ۸۸ گله ای است، از آن جهت است که وحدت ایرانیان را در معرض تفرقه و اختلاف قرار دادند و دشمن خارجی مگر چه می خواهد به غیر از این. کمترین زمینه ی تفرقه ای اگر پیدا شود، دشمنان برای آن برنامه ریزی می کنند چه بخواهد برسد به ادعای تقلب آن هم در سطح یک انتخابات ملی.

 

به واقع جدی ترین پیام خون های مصریان در روزهای گذشته برای همه ی جهان اسلام و خصوصا ایرانیان این جمله است که دشمنان شما در شکار فرصتی هستند برای شکستن وحدت و انسجام ملت هایتان. آمریکایی ها و اسراییلی ها از مصر ۶۰ میلیونی هراس داشتند ولی از مصر چند دسته شده و به جان هم افتاده نه تنها هراسی به دل ندارند بلکه تهدیدی بزرگ را امروز برای خود تبدیل به فرصت کرده اند.

 

آنها از ایران ۷۰ میلیونی هم هراس دارند و هر لحظه در تلاش اند برای قسمت قسمت کردن ملت ایران به بهانه های مختلف و قرار دادن آنها در جلوی هم و شکستن حرمت ها بین آنها. بین شیعه و سنی، بین قومیت های مختلف ایرانی، بین احزاب سیاسی، بین مسئولین نظام و ...

 

هوشیاری و بصیرت دهی نسبت به استراتژی دشمن، اصلی ترین وظیفه ی خواص است برای صیانت از گنج وحدت مردم؛ امری که در مصر جدی گرفته نشد و شد آنچه نباید می شد.

طراحان دروغ بزرگ چرا عذرخواهی نمی کنند؟

هوالحبیب

تهرانی که قاهره نشد!

طراحان دروغ بزرگ چرا عذرخواهی نمی کنند؟

این مطلب برای پایگاه خبری ـ تحلیلی «نماینده» نگاشته شده است

دولت دهم هم مثل هر دولت دیگری رفتنی شد، دولت یازدهم هم آمد تا به جای مهرورزی به سبک احمدی نژاد، اعتدال را به سبک روحانی بیاورد. این تغییر و انتقال دولت در جمهوری اسلامی در حالی صورت می گیرد که در منطقه و در کشورهای اطراف غوغایی از آشوب ها و بمب گذاری ها برپاست.

در مصر مرسی عزل شده و به زندان رفته است و ارتش برای خودش دولت تعیین کرده است، گروهی از مردم حامی اقدام ارتش شده اند و گروهی حامی مرسی زندانی. خیابان های قاهره تبدیل به صحنه ی جنگ  شده است بین مردم . نتیجه اش تا به امروز ده ها کشته  و بی ثباتی سیاسی در جامعه مصر است، اتفاقی که به سرعت اثرات آن بر اقتصاد و فرهنگ و اجتماع مصر نمایان خواهد شد.

در سوریه و با شروع اعتراضات مخالفین بشار اسد، چندی نگذشت که وحدت جریان های مخالف از هم پاشیده شد، چرا که دست بیگانه غربی- عربی برای جریان های پایبند به منافع ملی سوریه نمایان شد و راه خود را از راه جریان های سلفی و ارتش آزاد سوریه و به طور کلی تروریست هایی که می خواهند سوریه را نابود کنند جدا کردند. هوشیاری مردم سوریه در مقابل تروریست ها، کشور را از فروپاشی نشان داد، هر چند که ساختن دوباره ی سوریه کاری سخت و دشوار است.

در لبنان جریان های نزدیک به عربستان و فرانسه و آمریکا تمام تلاش خود را کردند تا بی ثباتی سوریه به لبنان کشیده شود و خیابان های لبنان را تبدیل به میدان جنگی دیگر کنند تا حزب الله به جای آنکه توان و حواسش را معطوف به دشمن صهیونیست بکند، در درگیریهای خیابانی لبنان زمین گیر شود.

در عراق و افغانستان بعد از اشغال آمریکا، روزانه ده ها تن در بمب گذاری ها کشته می شوند. غربی ها و البته عرب های وابسته ی غربی از آشفتگی فضای سیاسی و امنیتی این کشورها خصوصا عراق استقبال می کنند.

در بحرین مردم هم چنان در یک سانسور رسانه ای در شکنجه و خفقان به سر می برند. در عربستان وضعیت شیعیان بهتر از بحرین نیست و تمام پیش بینی های تحلیل گران بر این اساس است که بعد از مرگ پادشاه عربستان، جنگ قدرت شاهزادگان سعودی، عربستان را به بحران خواهد کشید.

در لیبی بعد قذافی، سلفی ها و القاعده جا خشک کرده اند و بمب گذاری های خیابانی هم مهمان لیبیایی ها هم شده است. پروژه ی مصری سازی تونس هم آغاز شده است و اگر مردم و خواص تونس هوشیار نباشند، عاقبتی همچون خیابان های قاهره در انتظار خیابانهای تونس است.

اما در میان خاوریانه ی پر از بمب و انفجار و آشوب و درگیری مسلحانه و قومی و مذهبی، ایران آرام است و انتقال قدرت سیاسی کشور در حال انجام است.

ایران 88 را به یاد بیاوردید. هنوز رای گیری تمام نشده است، میر حسین موسوی خبر پیروزی اش را با اختلاف بالا با رقیبش اعلام می کند. اما نتایج رسمی حرف دیگری می زند. 11 میلیون اختلاف با احمدی نژاد حقیقتی است که موسوی و اطرافیانش حاضر به پذیرش آن نیستند. بیانیه پشت بیانیه است که از سوی او و مهدی کروبی علیه نظام جمهوری اسلامی صادر می شود و نظام را محکوم به تقلب 11 میلیونی می کنند. فضای کشور شدیدا آشفته شده است. در 25 خرداد و 30 خرداد در خیابان های تهران چندین مرد و زن کشته می شوند. مردم در شُک اتفاقات پایتخت و رسانه های بیگانه ذوق زده .

با تمام هزینه هایی که کشور متحمل شد با حضور مردم در 9 دی فتنه گران به حاشیه رانده شدند. با حصر موسوی و کروبی ، حامیان فتنه درک می کنند که دیگر اردوکشی های خیابانی قادر به ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی نیست، تغییر استراتژی داده و باز به شعار جامعه مدنی و اصلاحات از درون بر می گردند. خاتمی که از سوی اپوزیسیون شدیدا تحت فشار بوده است که نباید در انتخابات مجلس شرکت کند ولی از سویی به این نتیجه رسیده است که راه دوستان در حصرش بی نتیجه است رای خود را در شهرستانی نزدیک پایتخت و به دور از چشم خبرنگاران به صندوق می اند ازد.

کم کم بعضی از سران اصلاحات در جلسات خصوصی و در تحلیل ها اذعان می کنند تقلبی در کار نبوده است، با تغییر موضعی عجیب ادعا می کنند همه ی اعتراض ما به رفتار احمدی نژاد است.

 اکنون 4 سال از حوادث سال 88 گذشته است، انتخابات ریاست جمهوری فرا رسیده است. جمهوری اسلامی همان جمهوری اسلامی سال 88 است، رهبر هم همان رهبر، شورای نگهبان هم همان شورای نگهبان. چیزی تغییر نکرده است ولی مدعیان تقلب در سال 88 به پای صندوق آمده اند. نامزد مورد حمایت آنها فقط بخاطر تعداد رایی کمتر از 300 هزار، در همان دور اول رییس جمهور می شود و رقبای اصولگرای آنها به جای شورش خیابانی و دادن بیانیه های متوالی و مصاحبه با شبکه های بیگانه و تحریک حامیانشان به آتش زدن سطل های زباله، در همان ساعت اول اعلام نتایج به حسن روحانی تبریک گفتند. حتی قالیباف یا جلیلی درخواست شمارش مجدد هم ندادند تا شاید این 300 هزار رای در میان حدود 60 هزار صندوق اتفاقی برایش بیافتد و بهانه ای دستشان را بگیرد. این بار مدعیان اصلاحات هم اعتراض نکردند، چرا رهبر انقلاب برای تبریک به رییس جمهورمنتخب عجله کرده است؟

بعضی از اصلاح طلبهایی که هنوز کمی انصاف دارند از رهبری تشکر می کنند برای هدایت  ونظارت بر انتخابات و بعضی دیگر شاید شرمگین اند از ظلمی که کرده اند در حق نظام و مردم و رهبری و البته عده ای همچنان گستاخ .

ایران 88 فاصله ای با مصر 92 نداشت و حتی با سوریه امروز . مصر را آنانی که منافع ملی کشور شان را برای رسیدن به منافع شخصی و حزبی خود به پای دوستان آمریکایی و اروپایی خود قربانی کردند به اینجا کشاندند و سوریه را نیز هم.

مدعیان تقلب تمام تلاش خود را کردند و هیچ بعید نبود که خیابان های تهران هم مانند قاهره صدها کشته بدهد، مرزهای ایران هم مانند سوریه آماج حمله سلفی ها باشد. اگر کمک خدا نبود و اگر هوشیاری مردم و رهبری رهبر انقلاب نبود، امروز وضع کشورمان از مصر و سوریه به مراتب بدتر بود چرا که بغض و کینه ی آمریکا و اسراییل از ما بیشتر و عمیق تر است.

حال سوال اساسی اینجاست که چه کسی این هزینه ی سنگین تحمیلی به نظام را باید پرداخت کند؟ بالفرض که این سخن بعضی از مدعیان تقلب درست باشد که احمدی نژاد هم مقصر بوده است، ولی آیا باز هم این ادعای آنها جواز قابل قبولی است بر آنچه در سال 88 بر سر کشور در آوردند ؟

آنها که امروز در خفا و در جلسات خصوصیشان تقلب را نفی می کنند، چرا در تریبونی رسمی پرده از این دروغ بزرگشان بر نمی دارند؟ اگر خود طراح این دروغ بزرگ بودند چرا به درگاه خداوند توبه نکرده و عذر به درگاه ملت نمی آورند؟ اگر خود نیز فریب اپوزیسیون خارج نشین را خورده اند تا کی می خواهند بازیچه ی دست آنها باشند؟ مگر ادعای مردمی بودند ندارند؟ با مردم سخن بگویند از غفلت هایی که داشته اند.

اینکه عذرخواهی نمی کنند از سر گستاخی و خیانت است و یا از سر ترس و خوف؟ خون های سال 88 بر گردن آنهاست و هزینه ی لب پرتگاه رفتن کشور به پای آنها. چقدر گستاخی است که بعضی مدعیان تقلب و شاید بهتر گفت طراحان دروغ بزرگ، اوضاع مصر و سوریه را می بینند و هنوز عذرخواهی نکرده اند؟