یک شغل نان و آبدار

 

یک شغل نان و آبدار

اگر به دنبال یک کار نون و آبدار هستید! اگر می خواهید بدون زحمت، پولدار شوید! کافی است فقط دو سال نماینده مجلس شوید! نه حتی بیشتر!

دو سال نماینده بشوید، بعد استعفا دهید و در خانه بنشینید و ماه به ماه فیش حقوقی خودتان را نگاه کنید و به ریش ملتی بخندید که به شما رای دادند تا پولدار شوید!!! ملتی که فکر می کردند نماینده ای را فرستادند تا درد مردم را دوا کند اما این روزهای آخر مجلس باید شاهد آن باشیم که در فکر دوران بعد از بازنشستگی خود و حقوق شان باشند!

آیا کسی نبود در مجلس یک تذکر آیین نامه ای بدهد که به شان نمایندگی  مجلس توهین شده است؟ این خانه ، خانه ی ملت است یا ...

مقاله حاج حسین شریعتمداری به اندازه کافی گویای مطلب هست! خداوند پشت و پناهش باشد که در بیان حقیقت و عدالت ملاحظه ی هیچ یک از روابط و اشخاص و احزاب را نمی کند خواه دولت باشد یا مجلس و یا قوه قضاییه! برای همین است که دشمنان نظام دل خوشی از او ندارند. او که با دوستان تعارفی ندارد در نقد عملکردشان در دشمنی با دشمنان نظام عملکردش زبان زد دوست و دشمن است

از «رحما بینهم» «حضرت آقا»   تا   «اشد علی الکفار» فرماندهی کل قوا

هوالحبیب

از «رحما بینهم» «حضرت آقا»

 تا

 «اشد علی الکفار» فرماندهی کل قوا

این روزها خبر بد و ناگوار برای نقل کردن زیاد است. برای ناامیدی در جامعه و نگرانی مردم. از اختلاس میلیاردی گرفته تا دعواهای بیهوده سران قوا بر سر مقصرین اختلاس، تا فوت مشکوک پسر دبیر مجمع تشخیص، تا شهادت چند تن از پاسداران سپاه، در کنار تهدید آمریکا و اسراییل به ترور و حمله نظامی به ایران و نامه نگاری های روشنفکران تروسو و بزدل داخلی برای کوتاه آمدن در مقابل تهدید های آمریکا تا فشار بر سوریه به عنوان متحد استراژیک ایران در خاورمیانه!

اینها همه یعنی بهانه برای نگران بودن، ناامید شدن، و بسیاری مسائل منفی دیگر آماده است ولی خط مشی رهبر انقلاب برای دوستانی که دارند کار رسانه ای میکنند بنظرم باید سرلوحه باشد. رهبر انقلاب با وجود این همه مسئله ریز و درشت از کسانی که دل مردم را شاد کرده اند تشکر می کند و آنهم بلافاصله بعد از کسب آن موفقیت.

بسم الله الرحمن الرحیم

كاروان اعزامی به مسابقات وزنه‌برداری قهرمانی جهان

سلام علیكم

از شما جوانان و مدال‌آوران غیور به‌ویژه آقایان بهداد سلیمی و كیانوش رستمی كه با موفقیت خود در این دوره از مسابقات جهانی، دل ملت عزیز ایران را شاد كرده‌اید تشكر میكنم.

سیدعلی خامنه‌ای

22 آبان‌ماه 90

این پیام تبریک «رحما بینهم» را بگذارید در مقابل صلابت کلام آقا در« اشدا علی الکفار» در مقابل تهدیدهای توخالی صهیونیست ها و آمریکایی ها که در جواب تهدیدها فرمودند: هر تجاوزی را با سیلی محكم و مشت پولادین ملت بزرگ ایران پاسخ خواهیم داد/سخنرانی سید حسن نصرالله(شاگرد مکتب ولایت) هم آنقدر کوبنده و روشن بود که خواب شب سگ های نگهبان آمریکایی  را آشفته کند و کابوس جنگ 33 روزه را برایشان دوباره زنده کند.

خوب است مسئولین کشور هم به جای دعواهای بیهوده سیاسی کاری کنند که همچون وزنه برداران تیم ملی لایق تشکر رهبری به خاطر شاد کردن دل مردم شوند

به شیرینی یه حبه قند

هو الحبیب

به شیرینی یه حبه قند


متاسفانه خیلی وقت است سینمای ایران را فیلم هایی در بر گرفته است که در شان مخاطب ایرانی نیست. فیلم هایی یا با موضوعاتی سخیف و مبتذل که فقط به دنبال گیشه هستند و یا فیلم های روشنفکرمآبانه که به دنبال جایزه های جشنواره های فرنگی هستند! در میان هیاهوهای این دو دسته از فیلم ها که یکی جامعه ایرانی را مبتذل  نشان می دهد و دیگری آن را بدبخت و به دور از فرهنگ ؛ وقتی فیلمی به روی پرده می آید که به دنبال نگاهی نزدیک به واقع از جامعه ایرانی است عجیب بر دل می نشیند!

«یه حبه ی قند» از جنس چنین سینمایی است . سینمایی ایرانی که نشان دهنده ی فرهنگ های ایرانی و اسلامی مان است. مهمترین خصوصیت یه حبه قند آن است که بعد از تماشای نزدیک به 2 ساعت فیلم ، وقتی از صندلی سینما جدا می شود نه احساس سرخوردگی داری از ایرانی بودنت، نه احساس افسوس که معمولا بعد از تماشای یک فیلم مبتذل به سراغت می آید. «یه حبه قند» شیرینی ایرانی بودن را و یک زندگی صاف و ساده را  به تو می چشاند و این در سینمای امروز ایران کم نعمتی نیست!

دو نکته در فیلم های میر کریمی قابل تامل  است و البته جای قدردانی دارد:

اول بها دادن به جایگاه خانواده است مخصوصا در دو فیلم آخرش، یعنی به «همین سادگی» و یه «حبه قند». در دورانی که مدرنیته شمشیر را از رو بسته است که به هر شکلی نهادی به نام خانواده، کارایی خودش را در فرایند تولید یک جامعه سالم از دست بدهد، میرکریمی خانواده هایی را به نمایش می گذارد که در مقابل سلاح های مجهز مدرنیته برای فروپاشی نهاد خانواده مقاومت می کنند و پیروز می شوند. امروز نه تنها در سینما که حتی در سیما هم کمتر خانواده هایی به نمایش می آیند که در کنار هم می توانند زندگی کنند. گاه آنقدر سینما و سیمای جمهوری اسلامی هم تحت تاثیر طوفان های مدرنیته و جریانات روشنفکری قرار می گیرد که گاه فراموش می کند در جامعه ایرانی اسلامی ما، اصلی ترین و مهمترین کانون هدایت اجتماع خانواده بوده است. فلذاست که فیلم میرکریمی بخاطر این بها دادن به خانواده در «به همین سادگی» و بهاد دادن به اصل صله رحم که دیگر به کلی از محصولات سینمای ما رخت بر کنده است در فیلم «یه حبه قند» جای تقدیر دارد.

نکته ی دوم حضور کاراکتر روحانیت در فیلم های میرکریمی است. در «زیر نور ماه» تمام فیلم بر محور شخصیت یک روحانی می چرخد. کاراکتری که در فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» هم حضور دارد و در فیلم «یه حبه قند» هم به عنوان یکی از اعضای فامیل به نمایش در می اید. گرچه هر سه این شخصیت ها دارای روحیات متفاوتی هستند و ولی به نمایش گذاشتن اینکه روحانیت امری جدای از جامعه نیست بلکه همراه به جامعه و مردم و از جنس آنهاست هم، نکته ای است که فقط می توان در فیلم های میرکریمی و معدود فیلم سازان سینمایی کشورمان  پیدا کرد. متاسفانه در بیشتر فیلم هایی که در آنها از نقش یک روحانی استفاده می شود تمام فعالیت و حضور روحانی در بین مردم خواندن خطبه عقد است! که در بسیاری از مواقع هم به شکل مضحک و کاریکاتوری نشان داده شده است(برای مثال به یاد آورید نقش های روحانی فیلم علی سنتوری داریوش مهرجویی را). ولی روحانیتی که در فیلم میرکریمی نشان داده می شود به دنبال ارتباط با مردم و یکی شدن با آنهاست مانند روحانی «زیر نور ماه»، خود را برتر از جامعه نمی داند و با مردم گرم می گیرد در مراوادتش و در صدد حل مشکلات مردم بر می اید مانند روحانی «خیلی دور خیلی نزدیک». و در ارتباطات  فامیلی خود هم همپای دیگر اعضای فامیل کار و تلاش می کند چه در جشن عروسی خانواده و چه در مراسم عزایشان. خصوصا که در «یه حبه قند» برای نشان دادن این نزدیکی فقط یکبار شخصیت روحانی را با لباس روحانیت آن هم از نمای دور نشان می دهد و بیشتر به ارتباطات نزدیک و خانوادگی وی می پردازد.

به هر حال یه حبه قند تجربه شیرینی است در سینمای ایران که متاسفانه در سالهای اخیر کم پیدا می شود!برای همین باید مغتنم شمردش.

ریای ولایتمداران دروغین!

هو الحبیب


ریای ولایتمداران دروغین!


استقبال بی نظیر از رهبری عزیز انقلاب در کرمانشاه نشان از وجود رابطه ی عمیق و محبت آمیز میان رهبر و امت است. آنچه در این میان آزاردهنده است که عده ای از مسئولین برای موجه جلوه دادن خود می خواهند به شکلی خود را منتسب به رهبری بکنند و یا با ادعای ولایتمداری خود را در خط رهبر نشان دهند! امری که هم بی صدر در زمانی که به دنبال کسب رای از مردم در انتخابات بود انجام داد و میر حسین موسوی هم با نخست وزیر امام خواندن خود دنبال می کرد تا از علاقه عمیق مردم نسبت به امام به نفع خود بهره ببرد.

مقدمه کوتاه بالا را بگذارید کنار نامه ی استعفای خاوری مدیرعامل بانک ملی که برای منحرف کردن افکار عمومی از تخلفات خودش در صدد است در پوشش معذرت خواهی از مردم و رهبر انقلاب این کار را انجام دهد.

( این جانب از طرف خود و کارکنان شریف و زحمتکش بانک ملی ایران با ابراز تأسف از عملکرد «اداره کل امور شعب مناطق آزاد» از محضر مقام معظم رهبری و ملت شریف ایران عذرخواهی کرده و ضمن تأکید بر بقاء مسئولیت بانک صادرات ایران، به احترام افکار عمومی استعفاء خود را تقدیم حضور جنابعالی می کنم.)

زمانی هم که دست وی برای مردم رو می شود و به کانادا فرار می کند متاسفانه شاهد آنیم که مسئولان جدید بانک هم به همان شیوه مدیر قبلی در صدد کسب اعتماد مردم هستند! یعنی استفاده از علاقه مردم به وولایت و رهبری آن هم به تبلیغاتی ترین شکل یعنی  بر روی پیراهن های تیم مس رفسنجان در بازی با پیروزی این شعار را نوشته اند که : رهسپاریم با ولایت تا شهادت، بانک ملی ایران، امین مردم ایران!

حضرات مسئولین اگر واقعا ادعای ولایتمداری دارند خوب است به جای شعار دادند کمی عمل می کردند که رهبر انقلاب این چنین از بر زمین ماندن صحبت هایشان گله نکنند:

«چند سال قبل از اين - نميدانم حالا ده سال است يا بيشتر است - من توصيه‌هاى مؤكدى را راجع به مقابله‌ى با فساد اقتصادى به مسئولين كشور كردم؛ استقبال هم كردند؛ اما خب، اگر عمل ميكردند، ديگر اين فساد بانكى اخير - كه حالا همه‌ى روزنامه‌ها و همه‌ى دستگاه‌ها و همه‌ى ذهنها را پر كرده - پيش نمى‌آمد. وقتى عمل نميكنيم، دچار اين حوادث ميشويم. اگر با فساد مبارزه بشود، ديگر اين چند هزار ميليارد - يا هرچه - سوءاستفاده‌اى كه افرادى بيايند بكنند، پيش نمى‌آيد. وقتى عمل نميكنيم، خب، پيش مى‌آيد؛ ذهن مردم را مشغول ميكند، دل مردم را مشغول ميكند، دل آدمها را ميشكند. چقدر در اين كشور از بروز يك چنين فسادى دلها ناراحت ميشود؟ چقدر آدمها اميدشان را از دست ميدهند؟ اين سزاوار است؟ اين به خاطر اين است كه عمل نكرديم. از همان وقت كه گفته شد فساد ريشه‌دار ميشود، ريشه پيدا ميكند، شاخ و برگ پيدا ميكند، هرچه كه بگذرد، كندنش مشكل ميشود - اينها گفته شد، اينها تأكيد شد، اينها همه بيان شد؛ اينها سرمايه‌گذار پاكدامن و صادق را مأيوس ميكند - اگر عمل ميشد، مبتلا به اين مسائل نميشديم. حالا مبتلا شديم.»

پیام تسلیت برای یک قاتل، چرا؟ و به چه قیمتی؟

هوالعادل

پیام تسلیت برای یک قاتل، چرا؟ و به چه قیمتی؟


ما به عرف دیپلماتیک مرسوم بین کشورها کاری نداريم ولی می دانيم که شیعیان مظلوم عربستان چشم امیدشان به ایران است.
 
امام جمعه یکی از شهرهای استان قطیف عربستان برایم می گفت روز عید فطر، نماز عیدشان بسیار خلوت بوده، چون مردم همه در خانه پای تلویزیون نشسته بودند تا خطبه های عید رهبر انقلاب را گوش دهند؛ می گفت سفر به ایران برای آنها بسیار سخت و دشوار است و در دوره ای حتی مجازاتش زندان بوده است.

سران عربستان در حق ایران و شیعه و حتی اهل سنت هم کم ظلم نکرده اند، از تخریب قبور ائمه بقیع گرفته تا کشتار حجاج ایرانی در مکه! حمایت از صدام در تجاوز به ایران تا پشتیبانی و حمایت از رژیم صهیونیستی در جنگ های 33 روزه و 22 روزه علیه شیعیان حزب الله و برادران اهل سنت حماس، ترویج اسلام خشونت گرا در قالب وهابیت و القاعده و کشتار مردم در عراق و افغانستان و تکمیل پازل غرب برای اسلام هراسی؛ این روزها هم در فصل بیداری اسلامی در منطقه حمایت از دیکتاتورها و آخرین توطئه شان هم همکاری با آمریکا در نقشه اتهام زنی به ایران برای ترور سعودی در واشنگتن.

سوال اینجاست که اگر سیاست ایران در این چند سال گذشته مبتنی بر دیپلماسی عمومی بوده است، که به حق هم کار درستی است، یعنی ارتباط با آحاد ملت های منطقه بجای ارتباط با سران دیکتاتور و خودفروخته آنها! که نتیجه اش همین بس که در کشورهایی که انقلاب شد تمایلات ضد صهیونسیتی در کنار علاقه به ایران موج می زند چه اصراری است که دولت جمهوری اسلامی به این شکل مرگ ولیعهد سعودی را به پادشاه آن کشور که دست هر دوی آنها به خون بسیاری از مسلمانان آغشته است تسليت بگوید؟

زمانی که رئیس جمهوری ایران در نامه ای رسمی پادشاه ظالم عربستان را خادم الحرمين الشريفين می نامد؛
 
مردم مظلوم بحرین که توسط سربازان سعودی به خاک و خون کشیده شده اند چه حالی پیدا می کنند؟
 
مردم تونس که دیکتاتور فراری شان در پشت آل سعود مخفی شده است چه؟
 
مردم یمن که دیکتاتورشان مستقیما توسط آل خبیث سعود پشتیبانی می شود چه؟
 
مردم سوریه که کشورشان توسط آل سعود تهدید شده چه؟
 
مردم لبنان و سوریه که این روزها خبر دخالت مستقیم عربستان در جریان ترور رفیق حریری و عماد مغنیه را در کنار پیام تسلیت ایران به سعودی خائن می شنوند چه؟
 
مردم مصر که بعد از اشغال سفارت رژیم منحوس صهیونیستی در مقابل سفارت خانه های آمریکا و سعودی تظاهرات کردند چه؟
 
مردم فلسطین که هنوز داغ جنگ 22 روزه که با حمایت سعودی انجام شد، چه؟
 
مردم مظلوم عربستان که سال هاست در اختناق حاکمان مستبد خود در رنج و محنت زندگی می کنند و حتی از عزاداری برای سالار شهیدان محروم اند چه؟
 
و مردم ایران و خانواده شهدا که هنوز خاطره کشتار حجاجشان را فراموش نکرده اند چه؟

چرا مرگ ولیعهد عربستان بايد برای ملت عربستان جانگداز باشد؟ ملتی که هم اکنون نیز در شدیدترین اختناق حاکم هم به خیابان ها آمده اند و فریاد آزادی خود را سر داده اند!

اینکه چه مصلحتی حکم کرده است چنین پیام تسلیتی صادر شود جای خود دارد ولی آنچه مشخص است ملت های مظلوم منطقه که چشم امیدشان به ایران اسلامی است از این چنین حرکاتی دلسرد و مایوس می شوند.
 
کاش می شد که دولت جمهوری اسلامی همان قدر که اهتمام دارد وزیر خارجه اش، همتای بحرینی اش را در بغل بگیرد و به پادشاه عربستان پیام تسلیت بدهد همان قدر هم در فکر رساندن پیام حمایت از مردم مظلوم آن دو کشور  به آنها باشد و در عرصه بین الملل از حقوق اولیه از دست رفته آنها دفاع کند.
 
همه آنچه درباره دولت گفته شد می شود در مورد پیام تسلیت هاشمی رفسنجانی هم بايد گفت ولی چون سالیانی است که ایشان پیام هایشان دیگر از موضع نظام نیست نقد پیام ایشان محلی از اعراب ندارد؛ هر چند که عده ای معتقدند به دلیل ارتباطات حسنه هاشمی با آل سعود نقش وی بعد از این در تعاملات ایران با عربستان پر رنگ تر می شود.