هوالحبیب

آمریکا؛ سوژه جدید دعوای تاریخی افراط و تفریط



 تماس تلفنی روحانی و اوباما خوب یا بد اتفاق افتاده است. سفر روحانی به نیویورک و خصوصا نطق وی در سازمان ملل مورد توجه بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفت. در داخل کشور نیز بسیاری از سیاستمداران اعم از اصولگرا و اصلاح طلب نطق وی را در خور شان جمهوری اسلامی دانستند و بسیاری از ائمه جمعه نیز از وی در خطبه های روز جمعه ی خود تقدیر کردند.

 اما سفر روحانی در حالی به اتمام رسید که صحبت تلفنی وی با اوباما موجی از تحیر، اعتراضات و تشویقات، تحلیل ها و ...  را در جهان به وجود آورد. روحانی سفری را که می توانست در کارنامه ی خود با نمره ای عالی به پایان ببرد، با صحبت کردن با رئیس جمهور کشوری که در دشمنی با جمهوری اسلامی سابقه ای دیرین دارد، پرده ای از ابهام کشید. هنوز باید منتظر نشست تا ابعاد و اثرات این گفتگوی تلفنی بیشتر و بیشتر مشخص شود. روحانی در بازی دیپلماتیک اش در نیویورک برد بوده ولی با شوک بعد از دقیقه ی ۹۰ اش چه بسا دچار شکستی شود که برای او و تیم سیاست خارجه اش  شکستی تلخ و سنگین باشد.

 مجموعه نکاتی که در ادامه می آید نقد و بررسی کوتاهی است از آنچه در این روزها می گذرد:

 - آمریکا هنوز دشمن جمهوری اسلامی است. از ضعف و پس رفت ما خشنود می شود و از قوی شدن و پیشرفت ما عصبانی.

 - فرض محال که محال نیست؛ فرض کنیم آمریکایی ها مرامشان تغییر کرده است. عقل حکم می کند سابقه ی حداقل ۶۰ سال خیانت ها و جنایت های آمریکا بر علیه ایران را فراموش نکنیم و قدم به قدم و محتاطانه گام برداریم و نه مانند کودکی که مرد غریبه ای به او آبنبات چوبی نشان می دهد، مشتاقانه و چشم بسته به سوی اش بشتابیم.

 - هیچ عقلی حکم نمی کند انسان به یک گرگ اعتماد کند، هر چند بارها و بارها آن گرگ گفته باشد که سیر است و اشتها ندارد. مگر آنکه دیگر گرگ نباشد، و البته باید باز هوشیار بود که لباس میش به تن نکرده باشد. اینکه آمریکایی ها منکر شده اند که تماس با روحانی از سمت اوباما بوده است زنگ خطر بزرگی است برای تیم سیاست خارجه دولت که بداند این میش هنوز گرگ است و به دنبال طعمه ای می گردد که به سرعت فریب لبخندهای دیپلماتیک را می خورد.

 - شور و هیجان رسانه ای جریان اصلاح طلب در کشور بخاطر صحبت تلفنی روحانی و اوباما بسیار دیدنی و البته تاسف بار است. سران این جریان در اوایل انقلاب بسیاری از بزرگان را متهم به اسلام آمریکایی می کردند و امروز نمی دانند عشق و ارادتشان را به آمریکا چطور نشان دهند. تاریخ همیشه پر است از افراطی ها و تفریطی ها.

 - منتقدین امروز مرام و شیوه دستگاه دیپلماسی کشور این نکته را فراموش نکنند، که آمریکایی ها بیشتر از هر موضوعی از اختلافات داخلی درون ایران شادمان می شوند. اگر چه انتقاد حق تمام مردم و تمامی گروه هاست ولی اگر از شیوه ی درست آن استفاده نشود می تواند به فرموده ی رهبر انقلاب تکمیل کردن پازل دشمن باشد. جدا از این که خبر پرتاب کفش به سمت رییس جمهور در تجمع اعتراضی مهرآباد درست باشد یا نه، ولی بهانه ای بود که این سبک تجمعات به دست رسانه های داخلی و خارجی داد برای هیاهوی رسانه ای؛ و مگر نه اینکه رهبر انقلاب از این شکل تجمعات مانند تجمع قم انتقاد کردند.

 - بهترین شیوه ی انتقاد در مورد برقرای مجدد رابطه ی ایران و آمریکا بیان خباثت، جنایت ها و دشمنی های دیرین آمریکایی هاست. نباید گذاشت حافظه ی تاریخی یک ملت حمله به ایرباس را در خلیج فارس فراموش کند، نباید گذاشت عوامل کودتای ۲۸ مرداد فراموش شوند. هیاهوهای رسانه ای این روزها قرار است حافظه ی تاریخی ملت را پاک کنند که آمریکایی ها چه جنایاتی در عراق و افغانستان کردند. باید فراموش کنند که روزی در این کشور سگ آمریکایی از محمد رضا شاه پهلوی احترامش بیش تر بود. باید دوباره چشم های بسته شده بعضی از دیپلمات ها را باز کرد و آن جنایت ها به یادشان بیاید.

 - ولایت مداری فقط در یک بعد و برای یک گروه معنا ندارد. هم معترضین رابطه با آمریکا و هم دیپلمات ها و هم آقای رییس جمهور تاکید بر حرکت در مسیر چارچوب های ترسیم شده توسط رهبری دارند. هم باید اعتراضات و انتقاد ها در چارچوب مورد نظر رهبر انقلاب باشد و هم رفتار دیپلماتیک سیاست مدارن. و البته آزمون کسانی که نگاهشان به رهبری فراتر از یک مقام حکومتی است بسی سخت تر است.