چشم انتظار تو اند ابوتراب!
یا رزاق

کیسه بر دوش گیر
کوچه های تاریک کوفه
دلتنگ قدم های فاتح خیبرند
کودکان چشم انتظارند
به هم فخر می فروشند
هر کدام خاطره ای دارند
که پدر در دهان من خرما گذاشته
دست بر سر من کشیده
شانه بر موهایم زده
اسبم شده است و سواری داده
نان برایمان پخته
امروز نه تنها کوچه های کوفه
که تک تک کوچه های تاریخ منتظرند
کودک آفریقایی بر روی دست مادر جان داده است
از گرسنگی
اما سگ اوباما غذایش به راه است!
قیمت نفت و طلا در مسابقه اند
طلا پیش دستی کرده است
شکم گنده های خلیج نشین
با کرواتی های کاخ سفید تفاهم کرده اند
بر سر امت پیامبر خاتم!
نفت در مقابل طلا
تا طلا بگیرند قرآن را
به کوری چشم گرسنگان آفریقایی
به کوری چشم شیعیان تو در بحرین
آنها شیوه تو را قبول ندارند در سیاست
قرآنشان بوی اسلام ناب آمریکایی می دهد
ارثیه عمرعاص است از صفین!
هنوز به فکر مطلاکاری کعبه اند
سفره ی افطارشان اموی است
مهمان افطارشان اوباما و سارکوزی است
اما سر سفره دیگر نان و نمک نیست
خورشت ها رنگارنگند
خون امت برادرت محمد(ص)!
خون پیرمرد فلسطینی
خون جوان لبنانی
خون دختر بحرینی
خون کودک سومالیلیی
خون مسلمان عراقی و افغانی و یمنی
شیشه شیشه سر می کشند به سلامتی
الیزابت بریتانیایی
اما در سومالی ساده است افطار
آب است و خاک
مهریه زهرا و فرزند علی!
می شود قبول نشود این روزه!
کوچه های سومالی هم تاریک است چون کوفه
از حقوق ساختگی بشر غربی
و جاهلیت مدرن عربی
ابوتراب
کودکان سومالی چشم انتظارند
هر چند دیگر چشمانشان سویی ندارد!