برخورد دوگانه دولت با مردم

سخنان سریع القلم مشاور رییس جمهور طی روزهای گذشته جنجال رسانه ای زیادی به پا کرده است، از یک سو رانندگان تاکسی در شهرهای مختلف اعتراض خود را به این سخنان ابراز کرده اند و از سوی دیگر تیم رسانه ای حامی دولت مدعی است که سخنان سریع القلم توهین آمیز نبوده است.

این یادداشت کوتاه فقط می خواهد به تناقضی ظریف در سخنان آقای مشاور نسبت به مواضع رییس جمهور اشاره کند. اول سخنان رییس جمهو و مشاورش را بخوانید:

پرده اول:

رییس جمهور 10 مهر 1392:

من خودم به دو دستگاه مهم نظرسنجي گفتم که در کشور نظرسنجي دقيق کنند و نظر مردم را بگيرند تا ببينيم اين حرکت دولت(مذاکره با آمریکا) که گامي به پيش گذاشته است، چقدر موافق و چقدر مخالف دارد، حتي اگر مخالفين راه اين دولت يک درصد باشند، آن يک درصد حق دارند حرف بزنند و نقد کنند. منتها همه يادمان باشد که در صحبت، نقد و انتقاد حتما منافع ملي را در نظر قرار دهيم.

پرده دوم:

محمود سریع القلم مشاور رییس جمهور در موسسه تحقیقاتی امام موسی صدر:

خیلی طبیعی است که من غریزی، احساسی و پوپولیستی تربیت بشوم. صدا و سیما هم که چقدر به این جریان کمک می کند، مثلا می رود از یک لبو فروش می پرسد نظر شما درباره برنامه هسته ای چیست؟ این خیلی اثر می گذارد. یا یک راننده تاکسی که بنده خدا از 5 صبح تا 12 شب باید در این خیابان ها بدود تا هزینه 3 تا بچه دانشجویش را درآورد، سر چهارراه از او می پرسند که نظر شما درباره برنامه هسته ای و مذاکرات ژنو چیست؟ او چه دانشی دارد که بتواند به این پرسش یک واکنش منطقی نشان بدهد.

پشت پرده

سئوال اساسی اینجاست چطور مردم می توانند در مورد اصل رابطه با غرب و آمریکا نظر بدهند ولی نباید در شیوه و شکل و محتوای آن  نظر بدهند؟ آیا مردم برای دولت مردان به مانند یک بازیچه می مانند که هر وقت نیازشان دارند از آنها مایه می گذارند و چون کارشان به اتمام می رسد باز از موضع بالا به پایین دست نگاه می کنند؟

واقعیت آن است که جریان روشنفکری اصلاحات نخواسته و یا نتوانسته با مردم ارتباط بر قرار کند و بهتر بگویم نخواسته از نردبان تخیلی که برای خود ساخته است پایین بیاید و در این توهم مانده است که بهتر وبیشتر از مردم می فهمد. و چون بهتر از مردم عادی می فهمد پس او باید حرف بزند و مردم هم باید گوش کنند و به حرف های او احسنت بگویند و به آن عمل کنند. وای به آن روزی که مردم بخواهند راهی به غیر از مسیر دستوری روشنفکران انتخاب کنند که آن زمان است که سیل برچسب و توهین های حقارت آمیز از سوی آنها به سوی مردم روانه می شود.

با این همه هشیاری و زمان سنجی مردم هم ستودنی است که اگر می خواستند به سخنان روشنفکران غرب زده گوش فرا دهند دیگر انقلابی رخ نمی داد چرا که در آن زمان بسیاری از روشنفکران که با طاغوت مشکلی نداشتند و عده ی دیگر نیز قائل به اصلاحاتی در حکومت طاغوت بودند و نهایتا انقلاب با گرایش چپ و یا راست و نه انقلاب اسلامی.

همان ها بودند که با جنگ نیز رابطه ی چندانی نداشته اند و شاید من جایی نخوانده باشم و یا سندی ندیده باشم که از جمع افرادی که به خود لقب روشنفکر داده اند و حرف و نظریات غربی را تکرار می کنند در هشت سال جنگ تحمیلی در جبهه ها در کنار مردم حضور داشته باشند؛ ولی همان مردم عادی کوچه و بازار که همیشه مورد تحقیر جماعت روشنفکر قرار گرفته اند همیشه در صحنه ی دفاع از دین و میهن شان حاضر بوده اند و هزینه داده اند.

خوب است که رییس جمهور که سابقه ی روشنی در همراهی با مردم از سالهای قبل از انقلاب تا کنون دارد مواظب باشند که در دام تارهای نظریات روشنفکری بعضی از مشاوران گرفتار نشوند.