علی اکبر های خمینی
هوالحبیب
علی اکبر های خمینی
برای جشن میلاد حضرت زینب(س) از یکی از پرستارهای آسایشگاه جانبازان قطع نخاع دعوت کردیم برای صحبت و خاطره گویی. پرستاری که خودش جانباز جنگ بود.
گفت بعد تهدید هسته ای اوباما و دیدار حضرت آقا با فرماندهان ارتش و سپاه داشت باورم می شد که این تهدید جدی است. مانند همیشه صبح ها که برای گرفتن خون به بخش رفته بودم با یکی از جانبازهای قطع نخاع از گردن شروع به صحبت کردم که آره اوباما ایران رو تهدید به جنگ کرده.
اون جانباز جوابی به من داد که هیچ چیز در قبالش نداشتم بگویم.
گفت ما رو از چی می ترسونه! شما ها ما رو خاکریز کنید و برید جلو!
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
البته جای تعجب ندارد از این جواب که اینان علی اکبرهای خمینی هستند که الان هم به پای این انقلاب ایستاده اند.درسته روی ویلچر نشسته ولی با اعتقاد میگه حاضره جسمش برای حفظ این نظام خاکریز بشه!
خدا نکنه به خون شهدا و دردی که این جانبازان می کشند خیانت کنیم!
پ.ن.۱: واقعا جای تاسف دارد که همه علی دایی و هدیه تهرانی رو می شناسند ولی سید حسن حسینی حتی بین بچه مذهبی ها غریبه است. خیلی ها با خوندن پست قبلی می گفتن برای اولین باره که اسمش رو می شنویم :
متحجر و متجدد می سوزند از گزندگی اش!
پ.ن.۲: کامنت یکی از دوستان:
در تاریکی شب
از پشت پنجره ی قطار
در جست و جوی چه بودم ؟
گم شده ام که بود ؟
در ایستگاهی متروک
نشانی خدا را
کدام زاهد در جیبم گذاشت
و در مقصد
کدام کافر
جیبم را زد ؟ .....