سئوال این است که آیا روابط دیپلماتیک ایران در چارچوب عرف بین الملل جا می گیرد یا نه؟ و یا اصلا آیا ایران باید به عرف دیپلماتیک بین الملل پایبند باشد؟ جوابش چندان سخت نیست. باید گفت مگر وقوع انقلاب اسلامی در بهمن 57 در راستای تناسبات بین المللی بوده که رفتار ایران هم باید بر این اساس باشد.

اصلا متن سئوال اشکال دارد. باید به جای عرف بین الملل گفت عرف روابط کشورهای قدرتمند و استکباری. تولد جمهوری اسلامی بر خلاف خواسته آمریکا و اروپایی ها و حتی روسیه بوده است، دلیل آن هم کمک های فراوان آنها به عراق در زمان جنگ است برای سقوط جمهوری اسلامی. اگر الان هم از باب مذاکره با ما در می آیند از سر ناچاری است. مجبورند قبول کنند حقیقتی را به نام جمهوری اسلامی. به همین دلیل است که هر چند نقاب مذاکره و روابط دیپلماتیک بر صورت دارند در پنهان و آشکار از هیچ تلاشی برای به زمین زدن جمهوری اسلامی ابایی ندارند.

جمهوری اسلامی هم از اول انقلاب در عرصه دیپلماتیک تا آنجا به این عرف پابند بوده است که منافعش را تضمین و حریم خطوط قرمزش را حفظ کند.

در عرصه بین الملل آنجایی ما موفق بوده ایم که موضعی فعال داشتیم نه انفعالی.آنجایی توانسته ایم اثر گذار باشیم که در چارچوبی که غربی ها تعریف کرده اند حرکت نکرده ایم بلکه خود طرحی نو در انداخته ایم؛ یعنی زمین بازی را ما تعریف کرده ایم نه دیگران. مهره ها را ما چیده ایم و بازی داده ایم نه اینکه بازی بخوریم. اصلی ترین تفاوت دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد هم با دوره های ما قبلش همین است. منتظر ننشسته ایم که اتفاقی بیافتد و دامی برایمان پهن کنند و بعد به فکر فرو برویم که چه کنیم که کمترین آسیب را ببینیم بلکه ما اتفاقات را رقم زده ایم تا آنها در زمینی که ما تعریف کرده ایم بازی کنند. هولوکاست را طرح کرده ایم، دریافت غرامت به خاطر اشغال ایران در جنگ جهانی و ...

بازی هسته ای از عقب نشینی تا پیشروی

در دولت قبل هر قدم که آنها جلوتر می آمدند و تهدید بیشتری می کردند ما یک قدم به عقب تر می رفتیم و امتیاز بیشتری می دادیم و در فلان کارخانه مان را پلمپ می کردیم. برخوردی کاملا انفعالی،که خوشبینانه اش این است که از سر ترس بوده نه خیانت!

اما الان فضا کاملا متفاوت است. هر تهدید 1+5 مصادف می شود با یک خبر خوش هسته ای.هر قطعنامه همراه می شود با شکستن پلمپی،و اکنون هر فشاری که بر کشور می آورند عزم بر برداشتن قدمی رو به جلو بیشتر می شود.

امروز ایران نه تنها دیگر تماشاچی نیست بلکه زمین بازی را تعریف می کند و مهره چینی می کند. در حالی که روسیه و آمریکا بر سر کم کردن چند موشک و کلاهک حرف می زنند، ایران طرح «انرژي صلح آميز هسته اي براي همه ، سلاح هسته اي براي هيچ کس» را می دهد. و این سئوال را در افکار عمومی پررنگ می کند که ایران می گوید هیچ کس سلاح نداشته باشد پس چرا فلان و فلان کشور آزادانه تولید می کنند و هیچ کس جلویشان را نمی گیرد.

دستکشی که عاقبت از دست درآمد

اوباما آنچنان با ژست دیپلماتیک و منطق و گفتگو کار خود را آغاز کرد که خیلی ها دلشان در کشور لرزید که این یکی با دیگران تفاوت دارد. رهبر انقلاب فرمودند این دستی است چدنی در دستکشی مخملی. برخورد دستگاه دیپلماسی با این سیاست تزویرانه سبب شد تا این دستکش به کناری رود و دست چدنی نمایان گردد. نوع برخورد شخص رییس جمهور هم به نوبه خود جالب است. تا زمانی که اوباما به سیاست تزویرانه خود ادامه می داد و از خود در افکار عمومی فردی منطقی و آماده گفتگو را نشان می داد، ادبیات احمدی نژاد هم از سر نصیحت و دلسوزی بود و اظهار امیدواری که ایشان با دیگران فرق دارند. اوباما به شطرنج بازی می مانست که با رجزخوانی به پشت صفحه شطرنج نشسته و خود را شطرنج بازی ماهر جا زده است و بعد از چند حرکت مهره ها فهمیده است که حریف بازیگر ماهری است و با طرح و نقشه وارد میدان شده است و در دام نقشه او افتاده، لذا از شدت عصبانیت کلا به زیر میز زده است و به همان سبک وسیاق بوش پسر برگشته یعنی تهدید به حمله نظامی آن هم با سلاح اتمی!

و البته بعد از کندن نقاب اوباما، لحن احمدی نژاد نسبت به او کاملا تفاوت کرد. لحنی که الان جامعه جهانی قابلیت پذیرش آن را دارد چرا که بعد تهدید حمله نظامی آمریکا به ایران صورت گرفته است؛ و دیگر جواب تهدید ، لبخند نیست!

غربیها فکر می کردند که اتفاقات بعد انتخابات آنقدر کشور را ضعیف کرده است که دیگر توان ایستادگی در مقابل فشار ها را ندارد. اما بعد 9 دی و 22 بهمن به واهی بودن آن پی بردند. حتی اختلافات بین مسئولین از جمله دولت و مجلس در مباحث اقتصادی هم بر یکپارچگی این دو در مواضع خارجی هم اثری ندارد. آنچه در اسفند ماه و در آستانه جلسه شورای حکام انجام گرفت نشان از هوشمندی ایران در روابط بین الملل بود. رییس مجلس به ژاپن سفر می کند و رییس جمهور به سوریه. هر دو یک پیام را با دو زبان به غرب می رسانند. اول که جمهوری اسلامی آماده مذاکره است و دوم اینکه از اصول خود کوتاه نخواهد آمد و از خود دفاع خواهد کرد.

غرب در سروسامان دادن به عراق و افغانستان در مانده است و تهدید ایران طبلی تو خالی است و چون خود می دانند ایرانیان به مانند انگشتان یک دست اند که در مقابل دشمن خارجی یکی می شوند و این مشت بمب اتمش ایمان است و غیرت! برای همین است که پیر جماران بدون هیچ تزلزلی می گفت آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند!