کج سلیقگی فرهنگی
کج سلیقگی فرهنگی
1- دوستی تعریف می کرد که در مسجدشان برنامه ریزی کرده اند که اهالی محل را نسبت به مضرات برنامه های ماهواره ای برای سلامت روحی خانواده هایشان آگاه کنند و از قضا مردم استقبال کرده اند و بعد از آن طرح جمع آوری داوطلبانه دیش های ماهواره را انجام داده اند و تعداد قابل توجه ای نیز دریافت کرده اند. هر خانواده ای هم که یک دیش می آورده است ما به ازای آن یک گیرنده دیجتال برای استفاده از شبکه های وطنی هدیه می گرفته است.
۲- نیروی انتظامی چندی پیش درب منزل یکی از آشنایان را می زند و وارد منزل می شود که چون شما از ماهواره استفاده می کنید، وارد خانه تان شده ایم تا دیش را جمع کنیم. آنها هم گفته بودند ما صداو سیمای خودمان را نگاه نمی کنیم چه برسد به شبکه های ماهواره ای. الغرض بعد از رفتن به روی پشت بام معذرت خواسته بودند که دیش برای همسایه بوده و آنها اشتباه کرده اند.
۳- باز چندی پیش شاهد بودم که نیروی انتظامی تعداد بالایی دیش ماهواره را از روی پشت بام های ساختمان های یک مجتمع مسکونی جمع می کرد اما به هفته نرسیده بار دیگر آنها چون قارچ بر روی پشت بام ها سبز می شد.
۴- آنچه تا کنون گفته شد برای این بود که گفته شود طرح هایی که مردم به صورت داوطلبانه و بر اساس آگاهی، دیش های ماهواره خود را تحویل می دهند اثر و ماندگاری بیشتری دارد تا طرح های با زور چماق. اما همین جا باید بگویم کج سلیقگی مسئولین فرهنگی می تواند اثر یک طرح خوب مانند اهدای داوطلبانه ی دیش ماهواره بر اساس آگاهی و شعور را، بی اثر و حتی دارای اثر منفی بکند. عکس هایی که از انهدام دیش های ماهواره در تهران آن هم با نفربر نظامی منتشر شد بیشتر اثر معکوس خواهد داشت. هزاران هزار نفری که عکس ها را می بینند، وجود یک وسیله ی نظامی برای انهدام یک وسیله ی رسانه ای و فرهنگی برایشان قابل هضم نخواهد بود و اثری منفی بر رویشان خواهد گذاشت.
آیا نباید به فردی که فقط عکس فوق را دیده است حق داد که این چنین برداشت کند که ایران با ادوات جنگ سخت به سراغ جنگ نرم می رود؟ چقدر یک مسئول و مدیر باید کج سلیقه باشد که با عملکرد منفی خودش اقدامات مثبت دیگران را (جمع آوری داوطلبانه ی دیش های ماهواره) هم بی اثر کند. آیا به واقع به شکل دیگری نمی شد این کار را انجام داد. آیا مخاطب به دور از فضای ایران با دیدن چنین عکسی شوکه نمی شود؟