به یاد همسفر جهادی
هو الحبیب
به یاد همسفر جهادی
امسال قسمت نشد همراه دوستان جهادی عازم سیستان شوم، ولی آنقدر خاطرات شیرین از جهادی سیستان دارم که با نگاهی به عکس ها و خاطرات آن روزها دوباره هوایی شوم.
پیامک های بچه های جهادی کوتاه بود و بار غمش سنگین
... بابک نادری به رحمت خدا رفت.
در میان عکس ها به دنبال ش می گشتم و یاد خاطراتی می افتادم که او با چه علاقه ای به دختران و پسران معصوم روستاهای کپر نشین دلگان سیستان بلوچستان درس می داد و بازی می کرد و چقدر روح اش لطیف بود و بی قراری می کرد برای دختر بچه ای که تصادف کرده بود . دختربچه ای که شاید کمتر از یک هفته بود که سر کلاس هایش می آمد...
و حالا نوبت دوستان جهادی اش است که برای او بی قراری کنند.
بهانه ی این پست یادی بود از دوستی که سه سال در ایام نوروز با او همسفر بودیم به دیار سیستان. ان شاالله او و خانواده اش مورد رحمت الهی قرار بگیرند و خنده هایی را که به لبان کودکان پاک و معصوم روستایی دلگان هدیه داد، دستگیرش باشد.