بسم الله

پس لرزه های اعترافات چند اصلاح طلب

روز شنبه 10 مرداد ماه اولین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات عوامل اصلی آشوب های بعد انتخابات با اعترافات دو تن از چهره های شناخته شده اصلاح طلبان همراه بود. محمد علی ابطحی رییس دفتر رییس جمهور سابق،سید  محمد خاتمی، و محمد عطریانفر رییس شورای شهر اول تهران در دوران اصلاحات و از چهره های جنجالی  مطبوعاتی کشور با اعتراف نسبت به برنامه از قبل پیش بینی شده نسبت با ایجاد شبهه در انتخابات پرده از سناریوی اصلاح طلبان مبنی بر انتقام از احمدی نژاد و مقام معظم رهبری برداشتند. این روزها خبر اول رسانه های داخلی و خارجی به این اعترافات و مسائل پیرامون آن اختصاص دارد که توجه به سیر این تحولات ضروری می نماید.

دادگاه های جنجالی و اعترافات تکان دهنده گذشته

در طول سی سال عمر انقلاب اسلامی این دادگاه و این اعترافات برای اولین بار نیست که جنجالی شده است. دادگاه های رسیدگی به اتهامات سران رژیم پهلوی و عناصر گروهک منافقین و فرقان و پخش اعترافات آنها در سالهای اول انقلاب جز خاطراتی است که از ذهن ایرانیها بیرون نخواهد رفت. مشهود بودن خیانت های سازمان مجاهدین خلق به سرکردگی مسعود رجوی و ترور مسئولین لشگری و کشوری  همچون شهیدان بهشتی ، رجایی و باهنر احساسات مردم را جریحه دار کرده بود و اجرای احکام مجازات اسلامی برای قاتلان فرزندان ملت مرهمی بود بر داغ های بزرگ اول انقلاب.

افشای طرح ترور حضرت امام از سوی صادق قطب زاده با همکاری آیت الله شریعتمداری هم یکی دیگر از دادگاه های پر سر و صدای دهه اول انقلاب بود. پخش اعترافات آیت الله شریعتمداری از صدا و سیما شُک بزرگی بود به جامعه، که این خطر را نمایان می کرد که جریان نفاق تا به کجا می تواند نفوذ کند و یک مرجع تقلید را از عرش به فرش بکشاند.

شاید بزرگترین و البته پرحاشیه و پرهزینه ترین دادگاه دهه اول انقلاب اسلامی رسیدگی به اتهامات مهدی هاشمی از نزدیکان آیت الله منتظری، قائم مقام وقت رهبری بود. مهدی هاشمی در اعترافات خود که از صدا و سیما هم پخش شد به فعالیت های ترور و قتل چهره های دینی  و انقلابی در قبل و بعد از انقلاب پرده برداشت و بیت منتظری را کانون این فعالیت ها به سرکردگی خود معرفی کرد. منتظری در آن دوره با مقاومت در مقابل این اعترافات با اعدام مهدی هاشمی مخالفت می کرد  . عدم قبول حقیقت و عملی کردن توصیه های امام راحل مبنی بر پاکسازی بیت خود از عوامل دشمن همه باعث سقوط منتظری و نامه عتاب آلود و دردمندانه 6/1/68 ایشان شد . برخورد قاطع با باند مهدی هاشمی گرچه در سالهای بعد از آن برای نظام جمهوری اسلامی با هزینه هایی روبه رو بود و با کارشکنی های بقایای این باند همراه شد ولی نشان داد که جمهوری اسلامی در مقابل کسانی که بخواهند در حرکت اصیل انقلابی مردم انحراف ایجاد کنند تعارفی ندارد و سر سختانه برخورد خواهد کرد.

اما امروز

بعد از حماسه غرور آفرین 22 خرداد امسال که با حضور 40 میلیونی مردم چشم جهانیان را خیره کرده بود، اتفاقاتی پیش آمد که در صدد تلخ کردن کام مردم از این پیروزی فعالیت می کردند. گرچه از ماه ها قبل برای تحلیل گران مشخص بود که روندی که از سوی اصلاح طلبان در ایران طی می شود منطبق بر الگوهای خارجی انقلابات نرم موسوم به رنگی یا مخملی بوده است اما تا زمان برگزاری انتخابات و حوادث بعد از آن این امر با انکار سران این جبهه مواجهه می شد. حتی بعضی از شخصیتها و گروهها که خود را اصولگرا و ارزشی در خط رهبری معرفی می کنند هم حاضر به قبول این واقعیت نبودند که اتفاقی که در کشور در حال جریان بود همان انقلاب رنگی است که این بار رنگ سبز را برای برندازی نرم جمهوری اسلامی برگزیده است. جالب تر آنکه حتی بعد از تصریح رهبر انقلاب به دنبال کردن پروژه انقلاب رنگی در ایران از سوی دشمن در نماز جمعه تاریخی بعد انتخابات ،باز هم بعضی کام در دهان فرو گرفته و حاضر به قبول آن نبودند.

و حال اعترافات ابطحی و عطریانفر آب پاکی بود بر توهمات اصلاح طلبان و گروه های به ظاهر اصولگرایی که در این انتخابات با هدف مشترک حذف احمدی نژاد از صحنه سیاسی کشور خواسته یا ناخواسته در جهت اجرایی شدن پروژه انقلاب رنگی قدم برداشتند.

اصلاحات در برزخ تصمیم گیری

پس لرزه اول خیانت سران اصلاحات به کشور و مردم توسط امیر حسین مهدوی عضو مرکزی سازمان مجاهدین رقم خورد که اگر چه قابل تامل بود ولی به دلیل عدم شناخت چهره اثرگذار نبود ولی این بار در یک دادگاه رسمی دو چهره برجسته که یکی منتسب به خاتمی و دیگری به هاشمی بوده ا ست پرده از حقایقی برمی دارند که جبهه اصلاحات را با بحران هویت روبه رو کرده است. اصلاح طلبان یا باید همان طور که خود ابطحی و عطریانفر اذعان کردندن شهامت به  خرج دهند و به مردم حقایق را بگویند و کلاه خود را با خدای خود قاضی کنند که حفظ نظام از اوجب واجبات است و برای منافع و تمایات نفسانی و جناحی نباید به آن آسیبی وارد کرد و یا همان کار همیشگی خود و حرکت در همین مسیر سقوط خود را طی کنند و فرار به جلو نمایند و بار دیگر همسو با رسانه های غربی با زیر سئوال بردن اعترافات به مخدوش نمودن افکار عمومی بپردازند. عکس العمل های سران اصلاحات مبنی بر تحت شکنجه بودن و خوراندن قرص به متهمان برای اعتراف گیری با زور با عکس العمل ابطحی و عطریانفر مواجهه شد که قویاً این مطالب را رد کردند. این که چگونه می شود شخصیتهای رادیکالی همچون ابطحی و عطریانفر اینچنین در موضع خود چرخش داشته باشند جای بحث و بررسی دارد و لی چند احتمال می توان بیان کرد از جمله اینکه اسناد انکار ناپذیری از ایشان در دست قوه قضاییه قرار دارد که جای هرگونه حاشا را از ایشان گرفته است لذا به این نتیجه رسیده اند خود اعتراف کنند و یا اینکه به این نتیجه رسیده اند که در جمهوری اسلامی امکان انقلابات رنگی وجود ندارد، یعنی آن نکته رهبری مبنی بر اینکه احمق ها فکر کرده اند در ایران هم میتوانند انقلاب رنگی کنند ولی هنوز مردم و کشور را نشناخته اند را با گوشت و خون درک کرده اند و دیگر تمام آرزوهای خود را بر باد رفته می بینند و شکست را پذیرفته اند و آخر با یک احتمال خوش بینانه آنها گرچه با احمدی نژاد مشکل داشتند ولی چارچوب نظام را قبول داشته و قائل به تغییر آن نبودند و نا خواسته خود مهره ای شده بودند در پازل دشمن که حال از عملکرد خویش پشیمانند. آنچه مشخص است با اعترافات جنجالی این دو تن،  اصلاحات در برزخی سخت گرفتار آمده است. شهامت بیان حقایق گرچه باعث می شود آن ها از کارزار سیاست ایران دور بمانند ولی در چاچوب نظام اسلامی باقی خواهند ماند ولی فرار به جلو و  اصرار بر راه انحرافی ناچار به حذف دائمی ایشان از سیاست شده و تبدیل به گروهکی سوخته همچون منافقین میشود.

رسالت سنگین قوه قضاییه

گرچه جسارت قوه قضاییه در برخورد   با متهمان سرشناسی همچون ابطحی، رمضان زاده، تاج زاده، میردامادی، امین زاده ،  بهزاد نبوی و عطریانفر در خور قدردانی است ولی این اول راه است. خیلی از ابهامات در اذهان جامعه وجود دارد که با کمک رسانه های داخلی و خارجی خط نفاق در جامعه ریشه دوانیده است و رفع شبهه ها فقط با شفافیت اطلاعات و نامحرم ندانستن مردم امکان پذیر است. به فرموده رهبر انقلاب ما در جمهوری اسلامی اندرونی  و بیرونی نداریم و لذاست از کمترین این اقدامات پخش زنده دادگاه این متهمان است. از طرف دیگر در جریان اعترافات اقایان ابطحی و عطریانفر مسائلی در مورد آقایان هاشمی و خاتمی و موسوی مطرح شده است که قوه قضاییه برای این که نشان دهد همه در برابر قانون یکسان هستند و مردم را نامحرم نمی داند به شفاف سازی موارد مطرح شده در مورد این آقایان و فرزندان آن ها بپردازد.

متاسفانه عملکرد خائنانه سران اصلاحات در ایام بعد از انتخابات منجر به آشوب های خیابانی و کشته و مجروح شدن شهروندان و آسیب رسانی به اموال عمومی و خصوصی مردم شد و جدای از برخوردی که قوه قضایی باید با عوامل میدانی این اغتشاشات،یعنی به همان اصلاح شعبان بی مخ ها، بکند باید شدیدتر با عوامل طراح و پشت پرده که ساماندهی و جهت دهی این اغتشاشات را برعهده داشتند بکند و مراعات جایگاه و مقام احدی را ننماید.

کارزار امتحان نخبگان سیاسی

واکنش رسانه ها به این اعترافات هم در خور توجه است. گروهی با پوشش وسیع اطلاع رسانی به این موضوع پراخته اند و گروهی به تکذیب این اعترافات. اما در این میان دسته سومی همچون سایت تابناکِ محسن رضایی و سایت فردای قالیباف با پوشش معمولی این اعترافات سعی دارند که خود را از پس لرزه های این مسئله دور نگه دارند ؛چرا که منافع خود را در مواردی با اصلاح طلبان هم سو می بینند ولذاست که  این مواضع غیر شفاف چند هفته گذشته حکایت یکی به نعل و یکی به میخ را دنبال می کند.

 ایام بعد انتخابات معرکه سخت امتحان نخبگان سیاسی کشور بود. گروهی از اصلاح طلبان که از ماه ها قبل از انتخابات در این امتحان رفوزه شده بودند و الان البته نتایج آنها نمایان شده است و در پیشگاه ملت قرار گرفته است و گروهی هم از اصولگرایان در این امتحان لنگ می زنند و در آستانه رفوزه گی قرار گرفته اند. و این عدم قبولی همان طور که رهبر انقلاب فرمودند به این معنا نیست که فرصت دیگری فراهم می شود که دوباره امتحان دهند بلکه سقوط است.

 بعدالتحریر اول:این مطلب برمیگردد به همان ایام دادگاه ولی با کمی تاخیر روی وبلاگ قرار دادم