هو الحبیب

یا حسین(ع)، یا یزید، راه سومی وجود ندارد!

1-    شریعتی می گوید ، وقتی حسین(ع)  در مسلخ است چه به نماز ایستاده باشی و چه به شراب نشسته باشی! هر دو یکی است. آری اگر حسین به قتله گاه رفت،  در گناه عمر سعد و شمر و ابن زیاد،  خواص مکه و مدینه هم شریکند. در گناه آنها حاجیان سال 60 هم شریکند چرا که آنهنگام که حسین(ع) احرام خون بست برای سفر عشق به مقصد کرب و بلا، آنها به طواف خانه سنگی مکه رفتند. خواص کوفه هم شریکند که سکوت و ترس و وابستگی به دنیایشان مسلم را از دارالحکومه به پایین انداخت.

2-     گفته اند کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، پس هر ساعت و هر مکانی در آزمایش هستیم. که کجا ایستاده ای و در کدامین سپاه گام بر می داری؟! با حسینی یا یزید؟ و یا اینکه به خیال خودت سکوت کرده ای که در جنگ شریک نباشی؟ اما هر کس سکوت کرد، با سکوتش یزید را در قتل "خون خدا" شریک است بی شک!

تا دنیا، دنیاست و قیامت فرا نرسیده است، این تقسیم بندی ادامه خواهد داشت. اگر  حسین برای اصلاح دین جدش، یعنی اسلام ناب محمدی قیام کرد هر کس بعد از او نیز برای دفاع از این آرمان و دین گام بردارد، در سپاه اوست و هر کس سکوت کند و یا اینکه شمشیر بکشد در مقابل اسلام ناب محمدی و حسینی ایستاده و یزیدی است!

3-    سه آذر اهورایی که در 16 آذر به خونشان رنگین شدند نمی توانستند ذلت را ببینند و سکوت کنند ودر راه آرمانشان  به پای بیرق هیات من الذله جان دادند. برای همین انتظار دور از ذهنی از دانشگاه نیست که در عاشوراها و کربلاهای پیش رویش همچون علی اکبرها و قاسم ها بصیرت داشته باشد در انتخاب راهش و بصیرت هم بدهد به جامعه اش. آن هنگام که نیاز بود به جبهه جنگ نظامی برود دست از تحصیل و دانشگاه و جایگاه های مادی کشید و به جبهه رفت . اما امروز راه حسین(ع) کجاست و کربلا و عاشورا کجاست؟

کسی که قائل به  سکولاریست باشد حسین(ع)  را به خاطر رفتن به کربلا محکوم می کند! کسی که ایمان به پلورالیسم دارد حسین(ع)  را نه تنها معصوم نمی داند که مقصر می داند و عزاداری شیعیان را هم خشونت طلبی و خرافات معرفی می کند! اگر برای او بستر فراهم باشد حاضر است در سپاه یزید در عاشورای 88   به جای کربلا به خیابان های تهران بیاید و عزادرا و نمازگزار را ضرب و جرح کند و پرچم حسینی را به آتش بکشد .

4-    کسی که حسینی است وقتی بلندگوی تبلیغاتی یزید از او حمایت می کند آیا سکوت می کند؟ و یا اینکه اول به عملکرد خود می نگرد که چه کرده است که دشمن را شاد کرده است و بعد اعلام برائت می کند از دشمن یزیدی! چه شد که سران فتنه با بیانیه های خود یزیدیان را خشنود کردند؟ و آنهنگام که آمریکایی ها و صهیونیست ها مستقیما از آنها حمایت کردند فقط سکوت کردند؟  مگر نه این است که درفتنه حق و باطل به هم آمیخته می شود؟ و سران فتنه به مجلس ترحیم دختری زنده رفتند که مدعی بودند به او تجاوز شده است تا مردم را در تشخیص حق ا ز باطل سرگردان کنند! مگر نه اینکه دوستان خارج نشینان کشف حجاب کردند و عصمت ائمه را زیر سئوال بردند و وجود امام عصر(عج) را زیر سئوال بردند و آنها با همه ی ادعای مسلمانیشان سکوت کردند؟ حضرات فتنه گر ، روشن کننده فتنه ای بودند که بعد از مدتی خود هم در آن غرق شدند و مدیریت آن از دستشان خارج شد! نمی شود هم ادعای خط امامی داشت و هم با دشمن امام فالوده خورد که این صفت بوقلمون صفت هاست که هر روز به یک رنگ در می آیند!

5-    زمانی حسین به مقتل می رود که مردم بصیرت نداشته باشند و یا تیغ بر روی امامشان بکشند و یا با سکوتشان، رضایت به کشته شدنش بدهند. مردم امروز گرچه شریح قاضی هم حکم به قتل حسین(ع)  بدهد، نه دی را می آفرینند و جلوی وی می ایستند. مردم می فهمند که مدعی خط امامی که در روز قدس علیه غزه شعار می دهد، در روز 13 ابان  و استکبار ستیزی به نفع استکبار به خیابان می آید، روز عاشورا به حمایت از یزید به عزاداران حسینی حمله می کند ، هر چند امروز برای برگشت به صحنه سیاسی نظام، سیاست یکی به نعل  و یکی به میخ را هم دنبال کند مردم حسابش را از سران دیگر فتنه جدا نمی کنند!

6-    در فضای فتنه چون غبار آلود است تشخیص حق از باطل برای مردم سخت می شود فلذاست که هر شایعه و خبری می تواند خسارات جبران ناپذیری را به جامعه وارد کند، اما چون غبار فتنه بخوابد و نورافکن های بصیرت روشن شود ، هر خبر و شایعه و سخنِ فنته گران رسوایی بیشتر آنها را رقم خواهد زد. برای همین است که فتنه گران در زمان فتنه روزی چند بیانیه صادر می کردند و چون غبار فتنه نشست به هر چند ماه یکبار یک بیانیه رسیده اند. بیانیه های آخر سران فتنه تنها کارکردی که این روزها پیدا کرده است فقط اعلام زنده ماندن است و لیطفه ای برای مردم و  بس!

7-    وقتی حسین(ع)  در مسلخ است چه به نماز ایستاده باشی و چه به شراب نشسته باشی! هر دو یکی است. یا حسین(ع)، یا یزید، راه سومی وجود ندارد!