وقتی هوا برای تهرانیها ناز میکند!
همیشه یکی از انتقادهای اصلی به دولتمردان و وکلای مجلس، تعداد بالای
تعطیلات رسمی و غیر رسمی کشور بوده که به اقتصاد کشور و تولید ملی خسارت
وارد می کرده است، اما این روزها پایتخت با بحرانی مواجه شده است که
مسئولین را بین انتخاب دو امر یعنی اقتصاد یا سلامت مردد کرده است. مرز
آلودگی هوا به حد بحرانی رسیده و سلامت سالمندان و کودکان و افراد بیمار در
خطر است و افراد سالم هم به سختی در این هوا قادر به تنفس خواهند بود؛ حال
سئوال اینجاست که چاره چیست؟
تعطیلی اجباری ایام هفته و تشدید طرح ترافیک اگرچه ممکن است از شدت آلودگی
هوا بکاهد و یا اینکه سامانهی بارشی برسد و به مدد پایتخت نشینها بیاید
ولی اینهمه راه حل هایی است کوتاه مدت و کم اثر که فقط چند روزی مشکل را
حل می کند و این مسئله از صدر اخبار به ذیل می رسد ولی مشکل همچنان باقی
خواهد بود و روزی دیگر و به شکلی وخیم تر ظهور خواهد کرد!
اما چارهی کار چیست؟
1- مشکل اصلی در حل این مشکل نبود دید سیستمی مسئولین ارشد کشور است.
مسئولین باید مشکل آلودگی هوا، اثرات زیست محیطی آن، هزینه های تحمیلی
درمانی آن بر سیستم پزشکی کشور، ترافیک، میزان تصادفات، میزان مرگ و میر و
هزینه های تحمیلی آن، میزان تولید خودرو در کشور، ایمنی خودروها، میزان
مصرف و اثر منفی آن بر افزایش آلاینده ها و... را در یک سیستم واحد ببینند و
تحلیل کنند!
نمی شود سازمان محیط زیست به فکر محیط زیست باشد، اما خودروساز ما هم با
بالاترین ظرفیت به تولید خود ادامه دهد، شهرداری برای خودش کار کند و...
اگر واقعا آلودگی هوای تهران برای مسئولین مشکل است، در قدم اول باید در
جهت حذف نگاه جزیره ای از مسئولین سازمان ها و ارگان های مربوطه گام
برداشت!
نمی شود خیابان های ما با همان ظرفیت 30 سال پیش کار کند و خودروساز ما و
سیستم بانکی ما و سیستم رسانه ای ما همه در جهت ترغیب مردم به خرید خودرو
شخصی گام بردارند و ترافیک نشود!
نمی شود میزان مصرف سوخت و تولید آلاینده های خودروهای ما بالا باشد و
میزان تولید و فروش خودروسازهای ما هر سال با رشد روبرو باشد و هوای شهرهای
ما هم سالم بماند و انتظار داشته باشیم بیماری تنفسی نداشته باشیم!
اگر واقعا کسی به فکر حل این مشکل است، راه حلی به جز نگاه سیستمی داشتن به
این معضل نیست، مگر اینکه آنقدر وضعیت بحرانی شود که خود مردم در یک حرکت
هماهنگ و خودجوش دیگر از وسایل نقلیه شخصیاشان استفاده نکنند!
2- مشکل امروز تهران، مشکلی نیست که فقط در تهران به عنوان یک کلان شهر
وجود داشته باشد، بلکه تعداد زیادی از شهرهای بزرگ دنیا با آن سر و کار
داشته و دارند. یکی از اصلی ترین راه هایی که برای حل این مشکل وجود دارد،
در حوزه دولتی؛ فراگیر کردن خدمات دولت الکترونیک است. اگرچه در چند سال
گذشته قدمی هایی در این جهت برداشته شده است ولی هنوز دراول راه هستیم. به
قولی، باید آنقدر دولت الکترونیک فراگیر شود که شهروندان فقط برای تفریح از
منزل خارج شوند و از وسایل نقلیه شخصیاشان استفاده کنند.
از سوی دیگر، دولت باید زیرساخت های تکنولوژیک و قانونی را برای فراگیر شدن
تجارت الکترونیک فراهم کند که شرکت های خصوصی هم بتوانند خدمات خود را از
این طریق پوشش بدهند.
بحث دورکاری که چندی است از سوی دولت عنوان شده، راه حل دیگری برای رفع این
مشکل است که ارتباط تنگاتنگی با زیر ساخت های دولت الترونیک و تجارت
الترونیک دارد. در کنار مباحث تکنولوژیک و قانونی، بحث فرهنگ سازی، استفاده
از فضای مجازی برای معاملات و ارائه خدمات در میان مردم هم از اهمیت
بالایی برخوردار است.
3- هر از چندگاهی که یکی از شهرهای اطراف تهران به لرزه در می آید و
تهرانی ها را هم لرزه های آن را احساس می کنند، بحث انتقال پایتخت به بحث
روز کشور تبدیل می شود.
آلودگی هوا هم این روزها، رقیبی برای زلزله به عنوان دشمن جان تهرانی ها
شده است. جدایی پایتخت سیاسی از اقتصادی، انتقال سازمان ها و وزارت خانه ها
به شهرستان های اطراف و انتقال کارمندان از تهران و.... همه جزو گزینه های
قابل انتخاب است ولی بهجاست که مسئولان یک بار برای همیشه تا قبل از
اینکه زلزله یا آلودگی هوا فاجعه ای انسانی بهپا کند بحث انتقال پایتخت را
دنبال کنند و زودتر قبل از اینکه اصفهان و مشهد و تبریز هم به درد های
مشابه تهران مواجه نشده اند، کاری بکنند، که پیشگیری بهتر از درمان است.