هو الحبیب

حق با کیست؟

یکی از عواملی که آدمی را به سقوط می کشاند افراط و تفریط است. مخصوصا آن زمان که این افراط و تفریط در قبال ولی جامعه اسلامی باشد.

امام مجتبی (ع) در دورانی امامت میکردند که مردمش به این مرض دچار بودند. آن روز که مردم کوفه را به جنگ با معاویه فرا میخواند نفهمیدند حکمت فرمان ولی خدا را و اینچنین  گروهی فریب زر معاویه را خوردند گروهی فریب زورش  را و گروهی فریب تزویرش را.

آن دم هم که امام برای حفظ کیان جامعه اسلامی و میراث پیامبر صلح کردند عده ای دیگر نفهمیدند حکمت کار امام را و چون به حضرت می رسیدند خطاب می کردند یا مذل المومنین! ای خوار کننده مومنان!

هر دو گروه تباه شدند بی شک.

امان از متجددین بی دین و خشکه مقدس های بی بصیرت.

گویند شمر جزو سربازان حضرت امیر بود  که به امام حسن خطاب مذل المومنین می کرد که چرا ترسیدی و با معاویه نمی جنگی؟! ولی همان ملعون در کربلا در جلوی ولی خدا ایستاد.

که امام راحل همان قدر که از لیبرال ها و ملی گرا ها کشید از متحجرین و انجمن حجتیه ها کشید!

مسیر حق همان است که در زیارت جامعه کبیره آمده است:

فَالرّاغِبُ عَنْكُمْ مارِقٌ، وَاللاّزِمُ لَكُمْ لاحِقٌ، وَ الْمُقَصِّرُ فى حَقِّكُمْ زاهِقٌ، وَالْحَقُّ مَعَكُمْ وَ فيكُمْ وَ مِنْكُمْ وَاِلَيْكُمْ، وَاَنْتُمْ اَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ

پس آن كه از شما رو گرداند از دين خارج گشته و آن كه ملازم شما بود به حق رسيده وآنكه كوتاهى كرد در حق شما نابود گرديد، و حق همراه شما و در ميان شما خاندان و از جانب شماست و بسوى شما بازگردد و شماييد اهل حق ومعدن آن.

فلذا اگر در جنگ جمل امام به آن مرد مردد گفت حق را بشناس و بعد افراد را با آن بسنج . آن مرد اعرابی باید می دانست که پیامبر فرمود:

علی مع الحق و الحق مع علی


پ.ن ۱: کریم کاری به جز جود کرم و نداره/آقام در مدینه است ولی حرم نداره!