هو الحبیب

برای چه کسی فیلم میسازید؟

40 سالگی

فیلم های سینمای ایران را می توان این طور تقسیم بندی کرد: ۱- فیلم های زرد عامه پسند ۲- فیلم های روشنفرمآبانه ۳- فیلم های دینی(متاثر از فضای انقلاب اسلامی)

شکل گیری یک مثلث عشقی در فیلم های امروزی جامعه دیگر نه تنها متداول شده است بلکه از مثلث فراتر رفته به مربع و پنج ضلعی هم رسیده است. اگر ۴۰ سالگی را با این معیار بخواهیم بسنجیم جزو همان دسته اول است ولی فیلم با شبیه سازی داستان مثلثی خود با حکایت مولانا و داستان کنیزک و پادشاه و زرگر خواسته رنگ بوی نگاه معنوی هم بدهد که بیشتر روشنفکرمآبانه شده است تا معنوی!

واقعیت این است که  این مثلث حاشیه فیلم است و حرف اصلی فیلم نکته دیگری است. فیلم می خواهد انقلابی را نشان دهد که باعث جدایی دو انسان شده است. انقلابی که حتی قاضی اش هم تحمل آن را ندارد.

فیلم ۴۰ سالگی قرار است روشنفکرانه به نقد بکشد انقلاب را در قالب داستان دختری نوازنده!

دیدن این فیلم ها جای سئوال را باقی میگذارد که کارگردانان برای چه کسی فیلم می سازند؟ تا کی باید شاهد ساخت فیلم هایی روشنفکری برای طبقه ای که امام آنها را  مرفهان به درد  نامید باشیم .

چه کسی می خواهد آستین بالا بزند و حرف دل مردم را و مطالبات آنها را روی پرده سینما نشان دهد؟ چه کسی پیدا می شود چادر را به عنوان حجاب برتر در فیلم خود معرفی و از مشکلاتی که برای یک دختر محجبه در مسیر حرکتش قرار می دهند فیلم بسازد؟ چه کسی می آید از آرزوهای انقلابیونی فیلم بسازد که بخاطر دشمنی ها و عداوت ها به حقیقت نپیوست!

چه کسی می خواهد برای سینمای انقلاب فیلم بسازد؟

آقایان کارگردان برای چه کسی فیلم می سازید؟