نفحات نفت امیرخانی
هو الحبیب
نفحات نفت امیرخانی
نفحات نفت امیرخانی به قول خودش اخوینی است و درد دلی است برادرانه با نسل سومی ها! لذاست نقد بر نفحات نفتی او هم از همین سبک است، جایی باید تحسین کرد و جایی تقبیح! امیرخانی قلمش دلنشین است و خواننده را با خود می برد تا یک نفس کتاب را بخوانی.
حرف و سخن در باب کتاب بسیار است ولی تذکر چند نکته در باب کتاب ضروری تر می نمود. گرچه این نوشتار بیشتر به نکات منفی می پردازد ولی هرگز به معنای نفی نکات مثبت نفحات نفت نیست که نگارنده آن را یکی از بهترین کتاب ها می داند برای مدیران امروز و آینده کشور.
حرف حساب
آنچه امیرخانی می خواهد بگوید، مشکلی است که کمتر کسی می تواند انکارش کند، مدیریت دولتی متکی به درآمد نفت ، انچنان بزرگ و سنگین است که نمی تواند خود را تکان بدهد و حرکت کند چه برسد به اینکه بخواهد به بخش خصوصی هم تحرک بدهد و او را هم بکشد!
شاید اولین و مهمترین اشتباه امیرخانی در نفحات نفت، راندن همه دولتمردان با یک چوب است . امیرخانی همان طور از دولت چپ دوران جنگ با آن سیاست های تمرکزگرایانه دولتی نوشته است که از دولت لیبرال مسلمان های کارگزارانی و دولت اصلاحات و دولت اصولگرایان! گویی همه ی این دولت ها در یک جهت حرکت کرده اند.
نکته دیگر ذکر مصادیق بسیار در کتاب است که گرچه در کل حسن به شمار می رود ولی بی انصافی در بعضی از مصادیق آشکار است.
برای نمونه زمانی که شرکت پژوی فرانسه به عنوان شاهد مثال مطرح می شود که چگونه از ارتباط با دانشگاه بهره گرفته می شود برای رشد و ترقی می گوید: « شرایط تولید با مدیریت دولتی در همه کارخانه ها شبیه به هم است، قبلا رقیب بودند، حالا که در دولت مهرورزی رفیق هم شده اند! و با این رفاقت چه جای رقابتی می ماند؟» و بعد گله می کند از بالا بودن تعرفه واردات خودرو که طوری تنظیم می شود که ایران خودرو در بازار رقابت کم نیاورد!
باید گفت اگر چه کیفیت خودروهای داخلی مطلوب نیست ولی راه حلی که امیرخانی پیشنهاد می دهد هم همان نسخه سازمان تجارت جهانی برای به زمین زدن صنایع داخلی است. رهبر انقلاب در جمع خودروسازهای کشور راه حلی را ارائه می دهند که تبعات منفی پایین آوردن تعرفه را نداشته باشد:« يك مسئله اين است كه ما اگر اهميت ميدهيم به صنعت داخلى - حالا در زمينهى خودرو كه فعلاً محل كلام ماست و يا زمينههاى ديگر - بايستى سياست تعديل بازرگانى خودمان را در اين زمينه حتماً تنظيم كنيم. يعنى واردات بىرويه قطعاً ضرر خواهد زد. دستگاههاى سياستگذار كشور و كسانى كه سياستهاى اجرائى را تنظيم ميكنند، به اين نكته بايد توجه كنند. فراوانى و ارزانى چيز خيلى خوبى است، اما از آن مهمتر و بهتر، رشد صنعت داخلى است؛ قوام گرفتن صنعت داخلى است. اين درست نيست كه ما به دلائل گوناگونى كه غالباً هم دلائل واهى است، دروازه را به روى واردات باز كنيم. من بارها به مسئولين - مسئولين گوناگون در بخشهاى مختلف دولتى - گفتم: اگر فلسفهى شما، منطق شما براى افزايش واردات و تسهيل وارداتِ ساختههاى صنعتى اين است كه ميگوئيد كيفيت مصنوعات داخلى بايد بالا برود، خب فشار را روى اين بخش بگذاريد. سياستهائى وجود دارد كه ميشود وادار كرد، مجبور كرد توليدكنندهى داخلى را به اينكه كيفيت را ارتقاء بدهد. بدترين گزينه براى بالا بردن كيفيت داخلى اين است كه ما راه را براى مصنوعات خارجى باز كنيم؛ اين، بدترين گزينه است. گزينههاى بهترى وجود دارد براى اينكه ما كيفيت را بالا ببريم.»
و البته نباید همین صنعت خودروسازی را که مطلوب حالمان نیست و با وضعیت ایده المان فاصله ها دارد، با عینک بد بینی بنگریم و موفقیت هایش را نبینیم! شاید یکی از تعامل های سازنده دولت با صنایع در باز کردن پای صنایع به دیگر کشورها باشد، گویی که در دولت اصولگرا جهت گیری از سمت کشورهای اروپایی و دارای روحیه استعماری به سمت کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و آسیای میانه و ... رفت و برای ایران خودرو و سایپا این فرصت را فراهم کرد تا با بازار خوبی در کشورهای مستقل رو به رو بشوند.
نگاهی یک بعدی
امیرخانی در فصل منطق آزاد می گوید حمام و تنور خورشیدی در چندین روستا به دلیل جاده کشی و گازرسانی بلا استفاده مانده است. سئوال این جاست که آیا علت اصلی جاده کشی بوده است یا مشکل در جایی دیگر است! و مگر یک جاده حتی اگر فرض شد علت اصلی باشد نباید مزایایش را دید و مقایسه کرد؟ کشیدن جاده یعنی باز شدن پای دامدار و کشاورز به شهر برای فروش محصولاتش با هزینه و زمان کمتر، آمدن امکانات آموزشی و بهداشتی به روستا و .... که آن یک ایراد را کم رنگ می کند واز سویی حل کردن این مشکل هم در جاده نکشیدن به روستا نیست!
یکی از ایرادات نفحات نفت همین تک بعدی دیدنش در نگاه به مسائل است.
آمریکا آرمانشهر نفحات نفت؟
امیرخانی در قسمتهای مختلف کتاب با مثالهایی از ایالات متحده به نقد اقتصاد نفتی می پردازد و ناخودآگاه در دام تجلیل از اقتصاد بازار محور آمریکا می افتد. شاید اگر تحولات یک سال گذشته جامعه جهانی در قبال بحران مالی جدید هم در کتاب مطرح می شد کتاب نفحات نفت به نفحات اقتصاد لیبرالی تبدیل می شد. بر طبق گزار ش بانک جهانی تعدادي از كشورهاي مهم دنيا- علي رغم تعهدات قبلي خود در مورد آزاد سازي تجاري و خودداري از ايجاد موانع تجاري و جلوگيري از تشديد ركود جهاني- به اقدامات حمايتي متعددي دست زده اند. از جمله این کشورها ایالات متحده است که با وضع تعرفه و کمک مالی در صدد کمک به صنایع و بانک های خود برآمده است. گرچه ترسیم دهکده جهانی از سوی غرب به عنوان آرامنشهر خود امروز شکنندگی اش را نشان داده است ولی بیشتر از خطر جنبه اقتصادی این دهکده برای کشوری مثل ما، خطر فرهنگی اش برای ماست که هویت دینی و ملی ما را تهدید می کند.
مسلماً آرمانشهر ایران اسلامی آمریکا نخواهد بود و ایرادی هم نیست که اگر در جایی عملکرد مثبتی در همین شیطان بزرگ دیدیم الگو برداری کرده و بومی کنیم و استفاده کنیم ولی باید مواظب بود که در خطر غربزدگی و تقلید کورکورانه نیافیتم!
ترس از هسته ای شدن!!!
امیرخانی از نسل انقلاب است و در رمان هایش نشان داده است که دل خوشی از جماعت روشنفکر ندارد و دکتر خشی را در بیوتن به عنوان نماد همین جماعت به تصویر کشیده است و نقدکرده ولی خود در نفحاتش در همین چاله افتاده است. بخوانید: « افق انرژی هسته ای حس امنیت را می گیرد. مردم را مضطرب نگاه می دارد. این افق به جلسات روزمره آژانس انرژی اتمی ، بسته گی وثیق دارد! به پشت چشم نازک کردن دول غربی هم ایضا! به دنده ای که آقای رییس جمهور آمریکا صبح روی آن از خواب بیدار شده است نیز ایضا. به دندان قروچه ی وزیر جنگ رژیم اشغالگر قدس هم ایضاً » این که امیرخانی چگونه به این نتیجه رسیده است باید خود بگوید ولی با این حساب باید گفت صحبت های حضرت امام هم بر همین سبک بوده است: تشکیل بسیج جهانی مستضعفین، حکم اعدام سلمان رشدی، حمایت از فلسطین و ... همه وهمه حرف هایی است که به مذاق مستکبرین بر خواهد خورد و دیگر حتی کاری ندارد که رییس جمهور آمریکا از چه دنده ای بلند شده است و یا دول غربی آیا پشت چشم را نازک کرده اند یا نه و آیا وزیر خارجه اسراییل دندانی دارد که برای ما قروچه بکند یا نه!
تعبیر رهبر انقلاب در مورد این نوع نگاه به انرژی هسته ای در جمع دانشجویان دانشگاه یزد هم در خور توجه است:« خواهيد ديد همان نقشهى ايجاد يأس دشمن است كه حالا يك كار به اين عظمت انجام گرفته - مسئلهى انرژى هستهاى - اين همه دربارهاش مردم شادى و خوشحالى كردند، آقا در بيايد كه: چرا شما بيخود مملكت را به اين چالشهاى اينچنينى ميكشانيد، براى خاطر يك چيز كماهميتِ انرژى هستهاى؟! ببينيد، اين همان ايجاد يأس است؛ اين همان چيزى است كه شما بايد مراقبش باشيد. اين يكى از آن رخنههاست كه اعتماد به نفس ملى را ضربه ميزند؛ همچنان كه در چند سال قبل متأسفانه اين كار شد. يعنى همين مسئلهى انرژى هستهاى را كه بايد پشتوانهى مستحكم اعتماد به نفس ما ملت ايران ميشد، خواستند وسيلهاى بكنند براى اينكه اعتماد به نفس را از ما بگيرند.»
دعای فرج و انجمن حجتیه
یکی از طنزهای روزگار این است که انجمن حجتیه ای ها به رییس جمهور اهانت می کنند چرا که اقداماتش را قبول ندارند و عده ای هم که داعیه انقلابی بودن دارند این اتهام را می زنند که رییس جمهور حجتیه ای است!
امیرخانی آنچنان به این اخلاق پسنیده رییس جمهور که کلام خود را بادعا در جهت تعجیل فرج شروع می کند انتقاد می کند که گویی که به رییس انجمن حجتیه طرف است. این ایراد امیرخانی آنقدر سخیف است که اگر قبولش کنیم جای تعجبی نخواهد داشت که فردا روزی برسد که بگویند با بسم الله هم شروع نکن!
صراحت مثال زدنی
امیرخانی در نفحات نفت کمتر در پرده صحبت می کند و حرف خود را رک و راست می زند گرایش عدالتخواهانه را دنبال می کند. افتادن در دام مفاسد اقتصادی از ایرادات مدیریت نفتی است که امیرخانی انها را سه لتی می نامد و می گوید:« وقتی چهارراهی در لندن به نام منزل فلان مسئول سه لتی سابق خوانده می شود ، آشکار می شود که این جماعت مدیران سه لتی که صاحب سرمایه فاسد نفتی شده اند، بزرگترین عامل فروپاشی خواهند بود. به دانشجوی نخبه ی مان می گوییم فراری و به فوتبالیست موفق مان می گوییم وطن فروش، اما هیچ کس را جگر آن نیست که به مسئول سه لتی فاسد از گل نازکتر بگوید»
کتابی قابل تامل
نفحات نفت کتابی است قابل تامل. مخصوصا برای دولتمردان به شرط آنکه بدون بغض بخوانند که حتما نکاتی برای آنها دارد که راهگشای تصمیم گیری هایشان باشد. گرچه بعضی انتقاد های مصداقی آن عادلانه نیست ولی حرفی که میخواهد بزند در خور توجه است مخصوصا برای نسل سوم. این کشور نیاز به الگوی توسعه دارد نه از نوع شرقی و غربی اش. بلکه الگویی برای خود از نوع ملی و اسلامی اش!